بگذاریم درس بخوانند، باید مرد امینی سپرده شود و اگر رضا قلیخان امین نبود پدرم عباس میرزا را باو نمیسپرد . در این موقع ناصرالدین شاه ۲۲ سال دارد. بک شنبه ۵ ربیعالاول ۱۲۶۸ صد نفر شاگرد از شاهزادگان و خوانین را میرزا محمد علیخان وزیر خارجه بحضور برده معرفی کرد. از خانواده ما چهار نفر از شاگردان اول دارالفنونند؛ پدرم، عمر و دو دانی نجفقلیخان و رضاخان. پدرم میفرمودند: من چندی مشغول تحصیل شدم و دیدم با زن و بچه فرصت تحصیل گذشته چند کتابی جمع کردم و کتابدار شدم. عمو در زبان فرانسه و عکاسی و مهندسی کار میکند، نجفقلیخان در توپخانه و رضاخان در هندسه و در اول امتحان رسمی شاگرد اول میشود. سهشنبه ۹ ربیعالثانی ۱۲۷۸ قمری در وزارت اعتضادالسلطنه.
رضا خان بسمت مهندسی جزء اردوی مرو بود که به حسن کفایت معتمدالسلطنه شکست خورد،۱۲۷۶. و رضاخان اسیر ترکمن شد و از وجهی که در کلاه خود پنهان کردهبود توسط یهودی خودش را خرید و برگشت. حشمتالدوله حاکم خراسان بود، مورد بی لطفی و معتمدالسلطنه مورد سخط شاه شد.
دارالفنون مؤسسهای بود شامل چند شعبه، طب، ریاضی ، نظام و السنهٔ خارجه؛ همه محل حاجت و بهر یک توجهی میشد، شعبه ادبیات نداشت. طلاب غالبا جوانان اشراف و اعیان بودند. هر کس بهر شعبه رغبت میکرد، از طب با هندسه یا نظام ضمنا جغرافیا و یکی از السنه را هم فرا میگرفت انگلیسی، فرانسه با روسی. فارسی را هر کسی در منزل نزد معلمینی که بودند تحصیل کرده بود. بعدها که از هر طبقه شاگرد قبول میشد، کلاسی برای مقدمات فارسی و عربی مرتب کردند. در امتحانات، ناصرالدین شاه حاضر میشد و سلامی بود، به شاگردان انعامات و حقوق اعطاء میکرد. در امتحان اول دوازده تومان در سال مواجب داده میشد و در امتحانات بعد میافزود. شاگردان فارغالتحصیل دارالفنون علیقدر مراتب حقوقی دیوانی داشتند و به خدمات گماشته میشدند، به محصلین نظامی منصب داده میشد.
اوفاتی که من ترجمه پیادهنظام میکردم در سلام سوم ربیع الثانی ۱۳۰۵ قمری در وزارت علوم پدرم، منصب سرتیپی دوم بمن مرحمت شد. بر حسب امر پدرم در روز سلام لباس نظام پوشیدم و شمشیر هم بستم، لکن بخود برازنده نمیدانستم و دیگر آن لباس را نپوشیدم و خودم را مستحق آن لباس نمیدانستم.
شرح بخط پدرم
شرح حالی که پدرم بخط خودشان نوشتهاند یاد میکنم، چون نسبت خودشان را به ادبیات میرسانند. حقیر علیقلی پسر رضا قلیخان امیرالشعراء صاحب تذکرهٔ مجمعالفصحاء و لغت
بقیه از صفحه قبل
و زر نپوید، طفل است که سرخ و زرد جوید، میرزا صادق قائممقام پیشکار آذربایجان خطاهای میرزا آقاخان را بعرض میرساند. به تحریک میرزا آقاخان در تبریز به میرزا صادق میشورند جان بسلامت در میبرد. این اقدام را هم مزید بر سایر ایرادات مینماید، دوازده تقصیر برای صدراعظم بر میشمارد و متعهد اثبات میشود، من جمله مواضعهٔ او را با دولت انگلیس در امر بوشهر و هرات که منجر به عزل میرزا آقاخان میگردد و عزل جماعت نوری، هشتم محرم ۱۲۷۵. پس از او شش وزیر مقرر گشت که وزارت اول با میرزا صادق بودهاست و ملقب به امین الدوله میشود.
در دستخط عزل میرزا آقاخان و کسان او نوید التفات بار دادهمیشود که ما یقین بجز التفات در حل شماها ابدا کاری نخواهیم کرد.
اعتمادالسلطنه مینویسد که میرزا آقاخان برای قبول صدارت دو عهد از شاه گرفت. یکی اعدام میرزا تقیخان، یکی امنیت جانی در موقع عزل برای خودش.