برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۷۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده‌است.
– ۴۰ –

- ۴۰ - ا هفتاد کتاب بود از جمله کتاب مروک ( مردک ؟ )کتاب سندباد ،کتاب یوسیفاس کتاب سیماس ، ورساله ایست پهلوی در مناظره نخل و بز بشعر دوازده هجایی مخلوط به نثر که گویا در آغاز منظوم بوده است و بعد ابیات ان کتاب مغشوش و دست کاری شده است و فعلا نثر و نظمی است مختلط ـ و این کتاب هم بر حسب عقیده « هر تسفلد» بلهجه پهلوی شمالی است و نامش «درخت آسوریک » است آثار پهلوی جنوبی : بعد از کشته شدن « اردوان پنجم» که وی را « اقدم » یعنی آخرین نیز مینامیده اند ، خاندان نجیب و بزرگ « پرثوی» برچیده شد د دولت اشکانی منقرض گردید رشهنشاهی از خانواده مشرقی خانواده جنوبی ( فارسی ) که بدست - ارتخشتر = اردشیر ، پسر « بارک » تأسیس شده بود انتقال یافت ، آن دولتی که بعدها خود را وارث به من اسفندیار وجانشین کیان شمرد . در این دوره خط و زبان رسمی همان خط و زبان پهلوی است که آنرا ب از پهلوی قدیم « پهلوی جنوبی » می نامند ، خط پهلوی جنوبی نیز از الفبای آرامی گرفته شده است و با خط شمالی تفاوتهایی داشته است که بعد گفته خواهد شد ـ اما زبان پهلوی جنوبی یکی از شاخه های فارس قدیم محسوب میشود و بواسطه دخالت اصطلاحات مذهبی و لغات شکسته بسته اوستائی و اختلافات دیگری که از حیث بعض لغات وصرف و نحو ۳ با پهلوی شمالی داشته است لهجه ای از لهجه های پهلوی بشمار میآید . ۱- مجمل التواریخ والقصص ص ۹۳-۹۴ طبع تهران ۲ - این کتاب در بمبی در ضمن متون پهلوی بطبع رسیده است و بسیار مورد اعتنای خاور شناسان و عالمان بزبان پهلوی قرار دارد و مجموع آن ۵۴ فقره در شش صفحه از صفحه ۱۰۹ تا ۱۱۴ است. ۳ - مجله ضمیر اول شخص متفصل در پهلوی جنوبی « من » با نون غنه و در شمالی د از » بوده است . دیگر بعض اسامی در شمالی صرف می شده مانند ه و ناسیدن » بمعنی زبان کردن که در جنوبی تنها اسم جامد آن دو ناس» بمعنی گناه،ولی بوده است. دیگر فعله کردن» از ریشه «گره و اسم مصدر «کرشن، و امر د کره ومضارع « کرم ۔ کړی ۔ کرد الخ - در شمالی هست و در جنوبی این فصل با اسم مصدر «کنشن» و امر «کن» و مضارع «کنم کنی کنده صرف میشود و بر این قیاس است لغات ومصطلحات دیگر. =>