برگه:صدای پای آب.pdf/۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
––
 

تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی

مادری دارم، بهتر از برگ درخت

دوستانی، بهتر از آب روان


و خدائی که در این نزدیکی است

لای این شب بوها، پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب، روی قانون گیاه


من مسلمانم

قبله‌ام یک گل سرخ

جانمازم چشمه، مهرم نور

دشت سجاده‌ی من

من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم

در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف

همه ذرات نمازم متبلور شده است

من نمازم را وقتی میخوانم

که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدسته‌ی سرو

من نمازم را، پی تکبیرةالاحرام علف میخوانم

پی قد قامت موج


کعبه‌ام بر لب آب

کعبه‌ام زیر اقاقیهاست

کعبه‌ام مثل نسیم، می‌رود باغ به باغ، می‌رود شهر به شهر


حجر الاسود من روشنی باغچه است



اهل کاشانم

پیشه‌ام نقاشی است

گاهگاهی قفسی می‌سازم با رنگ، می‌فروشم به شما

تا به آواز شقایق که در آن زندانی است

دل تنهایی‌تان تازه شود

چه خیالی، چه خیالی… می‌دانم