این برگ نمونه‌خوانی نشده‌است.

مطبعه و اداره‌خانه در خان والده در دائره مخصوصه است

مکتوبی که برای درج کازت باداره داده شده و طبع نشود بصاحبش رد نخواهد شد

مکتوبی که اجرت پوست آن داده نشده است از جانب اداره قبول نخواهد شد

اَخْتَرْ

۱۲۹۲

قیمت سالیانه ۸

شش ماهه ۴ مجیدیهٔ سفید

یک نسخه ۳۰ پاره رایج است

اجرت پوست سالیانه در داخله سه و برای خارجه شش مجیدیهٔ سفید افزوده خواهد شد غیر از روزهای جمعه و یکشنبه همه روزه طبع و نشر خواهد شد


این کازت از حوادث کوناکون و از سیاسیات و پولتیک و از تجارت و علم و ادب و دیکر منافع عمومیه سخن خواهد کفت هر کونه مواد مفیدهٔ عامه مجانا قبول و طبع خواهد شد



﴿ روزنامه و کازت ﴾

روشنایی بخش آفاق مدنیت است . و کحل الجواهر اماق ترقی ملک و مملکت . فلک دانش را ماهی است تابان . آسمان هنر را مهری است درخشان . راستی‌جویان را مجموعهٔ لطائف آثار است . آکاهی‌خواهان را مجموعهٔ خلاصهٔ افکار . تقویم وقایع کذشته و حال است . امنیت‌افزای سلامت زمان استقبال . کازت که به نیت باک در خدمت قومی کوشد آن کروه بختیارترین مردم خواهد بود . و بدین وسیلت کوی نیکنامی را در کوی انسانیت تواند ربود . کازت که براستکاری و استقامت باشد جلیس ظریبان پاک ضمیر است . انیس ادیبان آکاه و خبیر . ندیمی است بی مزاحمت . مصاحبی است بی نفاق . مخبری است بی غرض . خادمی است باارادت محرمی است بی خیانت . همدمی است بی‌ریا . رفیقی است صدیق . ناصحی است مشفق . تاریخی است ناطق . و بالجمله آنچه از مزایا و مفاخر آن سخن کوییم و از منافع و محسنات آن بشمار در آریم از هزاران یکی و از بسیار اندکی کهنه نخواهد شد . و فهم کلیهٔ این معنی حوالت بوجدان آکاهی ارباب معنی کرده میشود . آنانکه در این مراحل راه پیمودند . و از منافع مشهوده ان و ترقیات ملکی و مملکتی آکاه شدند . این سخنان را براستی می‌پزیرند . و بر آنچه کفته شد اعتماد می‌ورزند .

﴿ لاجرم ﴾

دارالسلطنه اسلامبول که امروز به نیک بختی پای تخت یک دولت بزرک اسلام است . و چشم و چراغ ممالک طائف انام . درین مرز و بوم که مجمع بحرین معارف و علوم است . بالسنه چند و لغتههای کوناکون کازتها و روزنامها طبع و نشر شده و اهل آن لسانها از مطالعهٔ آنها حصدمند میباشند . و با اینکه زبان پارسی از بهترین و شیرینترین زبانهای قدیمه مؤسسه و مستقله است . و زبان انبوهی از ساکنان قطعهٔ مشرق زمین و ملل عظیمه اسلامیان است . و زبانی است که در نزد تمامی ملل متمدنه مسلم بمطبوعی است و امروز هم جزء عمدهٔ زبان دولتعلیه عثمانی میباشد در هچنان پای تخت سعادتمند تا کنون روزنامهٔ بدان لسان ترتیب نشده و بدین موجب جمعی از پارسی دانان که در اطراف جهانند از درک این چنین نعمت بزرک نیز محروم مانده و فی‌الواقع مغبون شده‌اند چون منای ترقیات جهان خصوصا درین جزء زمان بدستیاری اطلاعات و معلومات تواند بود و بس . و موازنهٔ حال ترقی و وصول حال تمدن و آسایش عمومی ابنای جنس ممکن نتواند بود فکر بدانستن اوضاع جهان و فهمیدن احتیاجات و متفرعات آن و چون این پای تخت همچنانکه مدار موازنهٔ پولتیک و اسایش دول و ملل مغرب زمین است . کذالک واسطهٔ ظهور و کمال ترقیات در ممالک شرقیه منیر بوده . و بدین وسیلت مرکز تحصیل اطلاعات و دانستن اهمیت احتیاجات حاضره و متفرعات آن میباشد. و علاوه برین بسیاری از ملل شرقیه را روابط و مناسبات صوریه و معنویه با این ملک در کار است که اعتنا بنکات و دقایق این روابط و مناسبات در نخستین درجهٔ اهمیت و لزوم است.

بنابرین هرکز روا نیست که در همچنان پای‌تخت معظم اقلا یک روزنامه فارسی نباشد که هم فارسی‌دانان درین ممالک فسیحه را از وقایع و اخبار جهان و از انچه بکار احتیاجات واژه ناخوانا می‌آید بزبان شیرین و دلنشین آکاهی دهد . و هم واسطهٔ مزید روابط مناسبات ملل عظیمه مشرقستان که امروز ما را لازمتر ازان چیزی نیست بوده باشد و بدین وسیلت اسباب پیشرفت هر کونه اتحادات مطلوبه و ترقیات صوریه و معنویه در اقطار مشرق زمین فراهم کردد . و نیز بدین وسیلت نتایج حسنه بسیاری که بمناسبت مقام و سخن منکشف خواهد کردید حاصل آید . همانا درین جزء زمان (متمسکا باذیال الهمة والتوفیق) قیام بلوازم این خدمت برزک را شرف و سعادت بزرکی برای خود دانسته بتحصیل مأذونیت برای تاسیس این روزنامهٔ نامی با مفاخرت تامه موفق کردیدم . و از این روی خود را بختیار می‌بینم که برادران وطن و جمله پارسی‌دانان را تبریک و تهنیت کویم و حسن توجه و لطف ایشان را در حق خود بامیدواری متسقیمه بخواهم .

﴿ اساس مسلک ﴾

هویدا است که نیک‌بختی هر قوم و سلامت حال هر کروهی را و همچنین تامین استقبال هر ملک و وطنی را تمامیت اعتدال حال ان ملک و وطن علی‌الاطلاق کافل تواند بود و بس . و حصول و اکمال اعتدال مطلق نتواند بود مکر بتکمیل لوازم حسن مناسبات داخلیه و خارجیه اجزای وطن و تحصیل اسباب اتفاق افکار حقیقی در میان ساکنان ان ملک در ملزومات امنیت و آسایش مشترکه آنها و جمع کردن آنها بیک کلمهٔ جامعهٔ حب وطن که در آن زیست بافتخار و آسوده‌کی کنند . بی آنکه روی تعرض درجات اختلافات شخصیه و امور دینیه آنها نموده شود چه اختلاف طبیعت و سلیقه و مسلک اشخاص اولاد یک وطن را نباید در حفظ شرف خانمان و محبت پدر مهربان خود کرفتار طعن منافرت و تضاد با همدیکر کند و آنها را از مذلت دائمه نه‌پرهیزاند و چون این کازت را بی‌هیچ ملاحظه و منظور شخصی بیان جهات حصول اعتدال و استقامت بطور مطلق و مقدمات و اصول و فروع این مقصد مقدس پیش‌نهاد خاطر و اساس مسلک میباشد (لهذا) در عهدهٔ خود می‌شناسیم که در این کازت بدون تجویز وقوع انحراف ازین شاهراه راستین از حوادث و وقایع مناسبه و یومیه و از مسائل شرقیه و از تجارب و علم و ادب و از سیاسیات و هر کونه مواد نافعه سخن کویمم و بهمه حال چون بخلوص عقیدت و صدق نیت قدم در شارغ ایفای این خدمت کرامی و بزرک نهادم امیدوارم که بیاری باری تقدست اسمائه مظهر حسن قبول ارباب دانش و نیک‌خواهان وطن کردیده . و بعلت اینکه اغاز کار است و بالطبع موجبات قصور و نقصان بهمه طوری در آن موجود تواند بود امیدوار که ایشان نیز بجای اینکه وجهه خاطر را خورده کیری کنند برادرانه بذل همت در اصلاح هر کونه قصور فرموده لطفاً اخطارات ممکنه را دریغ ندارند .

﴿ لغت پارسی ﴾

پوشیده نماند که لغتهای پارسی اصلا باختلاف زمانها و اهلها و مملکتها و تغییر طبقات پادشاهان در ایران زمین و جهات متعددهٔ دیکر اختلافات و تغییر حاصل کرده و بچند کونه شده و هر کدامی را نامی نهاده بوده‌اند مانند هروی زاولی سغدی پهلوی پارسی دری که اکنون ازین لغات این سه قسم اخری معروف مانده است و وجه تسمیه آنها چنان است که واضع و مؤسس این زبان پارس و پدرش پهلو پسر لوح بوده و به نسبت بپارس پارسی و به پهلو پهلوی نامیده شده و بعضی کفته‌اند پهلوی منسوب است بمملکت پهله که عبارت است از ری و اصفهان و دینور و پارسی منسوب است بولایت پارس که در حقیقت مرجع هر دو ملاحظه یکی است . دری زبان اهل در خانه پادشاهی و لغتی است که دولت انرا قبول و معمول داشته است و تأسیس این لسان در زمان پادشاهان کیان شده است که لغتها را بیک طور تمامی و از روی اصل وضع و موافق طبع بکمال فصاحت استعمال نموده‌اند مثلا در مقام امر برفتن رو نکفته برو کفته‌اند و در همه لغتهای امر حرف با را جزء کلمه کرده و از اینقرار تصرفات در تزیین کلمات و لغات کرده نام این را زبان دری کفته‌اند و این است زبانی که در حدیث شریف وارد است ﴿ لسان اهل بهشت عربی و فارسی دری است ﴾ که در معنی تعبیر از فصاحت بیان است .

درین اواخر یعنی پس از ظهور ضیاء ساطع اسلام و طلوع این نیر لامع در آفاق مشرقستان و مسلمان شدن ایرانیان و میل و خواهشی که انانرا در قبول دین پاک اسلام حاصل آمد و آمیزش تمام با عرب کردند و بسبب حکومت عرب در آنسر زمین و تدوین علوم و اطوار دین بزبان عربی مبین و مانند این جهات و اسباب لغات عرب در ایران شایع و لغتهای بسیار داخل در لغات فارس شد و واژه ناخوانا بتدریج زبان فرسی از اسلوب سابق خود بکلی بازماند چنانکه نام زبان را که (پارسی) بود تعریب کرده فارسی کفتند چه در لفظ عرب حرف ( پ ) بفا مبدل میشود و نهایت کار بجایی رسید که اکر اکنون کسی بزبان پارسی خالص کلامی ترکیب کند کمتر کمسی مقتدر بر فهم آن تواند بود و زبانی که حالا معمول به و در پای‌تخت ایران استعمال میشود و در نوشتجات دیوانی و دولتی متداول است زبانی است مرکب از لغتهای دری و فارسی و پهلوی و عربی و بعضا از لغات ترک و لغتهای مغرب زمین که زبان حالا بی‌زبانی است جداکانه و توانیم کفت زبانی است جامعتر و مفیدتر از لغتهای منفرده قدیمه و بیان تفصیل این مطلب اکنون را لازم نیست فقط واژه ناخوانا مقدمه برای این است که این کازت بسبک و اصطلاح

۱