برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۴۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

گفتار هفتم

نمونه هایی از آذری کنونی

چنانکه گفتیم آذری بیکبار از آذربایجان ناپدید نشده و هنوز در چند جا از دیه های آن، بومیان در میان خود با آن زبان سخن گویند، و کسی اگر خواست و سودی داشت تواند بیکی از آن آبادیها رود و زبان آنجا را یاد گیرد و دفتر درباره آن نویسد. من بچنان کاری نه نیازی داشتم و نه زمان، و بآن برنخاستم. ولی چون نمونه‌هایی از زبان خلخال آقای روایی، و از زبان هرزند آقای سعید فرستاده‌اند، آنها را در اینجا میآورم تا دفتر رساتر و بسودتر باشد.

چنانکه خواهیم دید این دو رشته نمونه با هم یکی نیستند و از آنسوی با نمونه‌هایی که از آذری کهن از زبان اردبیل و دیگر شهرها آورده‌ایم جداییها در میانه میدارند و این شگفت نیست زیرا چنانکه گفته‌ایم همیشه آذری بچندین گونه میبوده و هرزند و خلخال که از هم دور افتاده اند شگفت نیست که زبان آنها نیز دور از هم باشد. اما جدایی اینها از آذری کهن در آن باره انگیزه های دیگری نیز هست. زیرا همیشه زبان روستا جز از زبان شهر باشد. آنچه ما از آذری کهن آورده ایم از شهرها بود و اینها از روستاهاست. و آنگاه آنها از آن چند صد سال پیش بود و پیداست که گذشت زمان زبانها را دیگر گرداند. بویژه که چون در این چند صد سال زبان ترکی در آذربایجان رواج یافته و ناگزیر آن در بازمانده های آذری کارگر افتاده، و ما در نمونه های هرزندی کلمه های ترکی را از «توتولمش» و «قوناق» و مانند این مییابیم.

هم میباید گفت: نمونه های خلخالی را آقای روایی خود نوشته و پیداست که نمونه درستی از زبان ساده روستایی نخواهد بود. و آنگاه جز جمله های اندکی نیست و بهرحال میدان داوری درباره آنها تنگ میباشد. ولی نمونه های هرزندی را آقای سعید از زبانها گرد آورده و چندان اندک نیست، از اینرو چند سخن درباره این خواهیم نگاشت.

نمونه ای از زبان خلخال:

این نمونه از آذری کهن بسیار دور مینماید و کلمه های ویژه ای را داراست و میتوان گفت که گویندگان این زبان تیره جداگانه ای از مردم آذربایجان بوده اند. با اینهمه مانستگیهایی نیز با آذری در آن پیداست. اینها را که آقای روایی نوشته معنایش را (در زیر سطرها) همو نوشته و ما هر دو را چنانکه بوده میآوریم. از همین نوشته آقای روایی پیداست که بومیان این زبان را تاتی مینامند و شاید در هرزند و دیگر جاها نیز این نام شناخته باشد. بهرحال بیگمانست که نام آذری از یادها رفته است.

خلخال پن محالکو ا محالش که شاهرویه ماسوله و شاندرمن و ماسال طالشی ین.

از پنج محال خلخال یک محالش که شاهرود است با ماسوله و شاندرمن و ماسال طالش.

هم کفشنین هم جهته اشتن پیشینه زوانشان غمهورده هزنیکه همه ام محال.

همجوار میباشد باینواسطه زبان قدیمی خودشانرا حفظ کرده اند چنانچه همه این محال.

زوان پهلوی یا آذری که اشتن تاتی و وجن کفژنن و این زوان طالشی زوانی کو