برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۴۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
آذری یا زبان باستان آذربایجان / احمد کسروی
۴۶
 

با زبان پهلوی یا آذری که خودشان تاتی میگویند حرف میزنند و این زبان بزبان طالشی.

نزدیکه که درست کفژنن و همدیگر حالی بو خلخال امحال هم که کاغذ کنانه.

خیلی نزدیکست که کاملا تکلمات همدیگر را حالی میشوند یک محال خلخال هم که کاغذ کنانست.

و ده دوازه فرسخ طالشی ین میانه دار چند تکه دیه که هسا اسه که چه اهل.

و ده دوازده فرسخ با طالش فاصله دارد چند پارچه دهات که فعلا هستند که اهلشان.

سنی ین بام جهت با طالش گیلان رفت آمد داران هویکه همه شان تاتی کفژنن.

سنی میباشند و باین مناسبت با طالش گیلان رفت و آمد دارند همه آنها هم تاتی حرف میزنند.

همجور که رفت آمد طالش جهت ام دهات اهلن اشتن پیشینه زوانشان.

این است بواسطه مراوده با طالش اهل این دهات زبان قدیمی خودشانرا

غمهور ده خلخال همه جا کودهاتی کو زمیان کوش گوان کوش خانیانیکه پیشینه.

نگاهداشته اند در همه جای خلخال در دهات در مزارع در جبال در چشمه سارها اسامی.

منده نشان داری که این ولایت اهل زوان همه اش تاتی بره کم کم میانده شر.

قدیمی دلالت مینماید که اهل این ولایت زبان عمومیش تاتی بوده بمرور زمان از میان رفته.

نمونه‌ای از زبان هرزند:

این نمونه‌ها بآذری کهن نزدیکتر مینماید و مانستگیهای بسیار در آن پدیدار است. اینها را نیز بدانسان که نوشته آقای سعید است میآوریم:

کلمه ها

ین ـ زن ، مرد ـ مرد ، گنه ـ دختر ، زره ـ پسر ، او ـ آب ، اتش ـ آتش ، نون ـ نان ، گوژد ـ گوشت ، یو ـ جو ، گندم ـ گندم ، مست ـ شیره ، چر ـ چراغ ، اسوـ اکنون ، کلو ـ کلاه ، دسمول ـ دستمال ، کژمژ ـ کشمش ، من ـ من ، ت ـ تو ، شمه ـ شما ، آما ـ ما ، وره ـ بره ، بز ـ بز ، مره گو ـ ماده گاو ، پاس ـ گوسفند ، ا ـ یک ، د ـ دو ، هر ـ سه ، چر ـ چهار ، پنج ـ پنج ، شش ـ شش ، هفت ـ هفت ، هشت ـ هشت ، نو[۱] ـ نه ، دو[۲] ـ ده ، ویست ـ بیست ، گو ـ دهان ، ونی ـ بینی ، چشم ـ چشک ، سر ـ سر ، دست ـ دست ، پو[۳] ـ پای ، کفشن ـ کشتزار ، گر ـ خانه ، چوک ـ خوب ، کالا ـ بزرگ ، رست ـ راست ، چپ ـ چپ ، تویه ـ تازه ، اونده ـ آنهنگام ، اورستی ـ سپس ، وردر ـ آنجا ، اشتن ـ خویشتن ، بون ـ بام ، آمار ـ آمدن ، شر ـ رفتن ، زونوسنی ـ دانستن

  1. با واو مجهول
  2. با واو مجهول
  3. با واو مجهول