برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
آذری یا زبان باستان آذربایجان / احمد کسروی
۹
 

نامهای رودها و کوهها و شهرها در آذربایجان:

یکی از چیزهایی که مردم یک سرزمین و زبان آنانرا نشان دهد، نامهای رودها و کوه ها و دیه ها و شهرها و کویهاست. زیرا هر مردمی این نامها را از زبان خود پدید آورند و بروی آن چیزها گزارند. اگرچه بیشتر اینگونه نامها که ما امروز میداریم معنایی از آنها فهمیده نمیشود ولی بیگمان اینها همه معنی داشته اند و ما چون از راه دانش جستجو میکنیم معنی بسیاری از آنها را پیدا میکنیم.[۱]

باید بیگفتگو پذیرفت که نامهایی که بر روی رودها و کوهها و آبادیها و مانند اینها گزارده شده از زبان مردمیست که نامها را گزارده اند و اینها هرکدام معنایی در آن زبان داشته و همانا از روی آن معنی است که نامش گردانیده اند.

اگر در آذربایجان هم بنامهای رودها وکوهها وآبادیها پردازیم یکرشته ازآنها نامهاییست که معنای روشنی ندارد:

همچون تبریز و خوی و سلماس و ارومی و ویجویه و لیلاوا و الوار وآستارا و اوجان و ارس و ازناب و بسیاری مانند اینها.[۲]

رشته دیگری نامهاییست که ما از راه زبانشناسی پی بمعنای آنها برده یا بگمانی درباره آنها رسیده ایم: همچون مرند و آرونق و مارالان و مایان و گهرام دز (گرمادوز) و مراغه و گیلاندوز و دیلمگان و گارا رود و قارقا بازار و مانند اینها. رشته سومی نامهاییست که خود معنای روشنی دارد: همچون سرد رود و گرم رود و زرین رود و گریوه و رویین دز و هشتاد سر و باکو و بسیار مانند اینها.

درباره این نامها بسخن بس درازی نیاز است که ما در اینجا میدان آن را نمیداریم و تنها این اندازه مینگاریم که رشته نخست گویا بسیاری از آنها از زمانهای بس دوری بازمانده و برخی شاید یادگار زبانهاییست که پیش از رسیدن ایران باینجا رواج داشته و اینست ما هیچ مانندگی میانه آنها با زبانهای آریان نمییابیم: همچون خوی و سلماس و ارومی و مانند اینها. ولی بسیاری نیز اگرچه ما معنای آنها را نمیدانیم، این میدانیم که از زبان آریان بیرون نیست: همچون ازناب و اهراب و لیلاوا و نخچوان و بردوا و مانند اینها. اما دو رشته دیگر چون معنای آنها را میدانیم آشکار میبینیم از زبان آریان است و این رهنمون دیگر میباشد که مردم باستان آذربایجان جز از نژاد ایران یا آریان نبوده اند و پاره ای از این نامها یاد مادان را در بر میدارد.

آذری یا زبان آذربایجان:

پس از اسلام تاریخ آذربایجان از دیده مردم و زبان دیگر روشنتر است و ما نوشته هایی از تاریخ نگاران و جغرافی نویسان عرب در دست میداریم.

باید دانست جنبش اسلامی راه بس پهناوری برای کوچ عرب باز کرد و اینان که صدها سال در ریگستان خشک و بی بار عربستان بسختی زیسته و همیشه چشم بسوی سرزمینهای سبز و پر بار عراق و ایران و سوریا دوخته بودند، بیکباره

  1. نگارنده که زمانی بآن رشته پرداختم تا پانصد نام معنی درست آنها را پیدا کرده و یا نزدیک بآن رفتم و آنچه از اینراه بدست آورده بودم کتابی ساختم که چاپ نشده و تنها نمونه هایی از آن در دو دفتر بنام «نامهای شهرها و دیه ها» چاپ گردیده.
  2. آنچه درباره تبریز در کتابها نوشته اند و یا بر زبانها میگویند همه عامیانه و نادرست است و من با همه جستجوهایی که بکار بردم بمعنی آن نرسیدم و بهتر دیدم بحال خود گزارم.