برگه:CharandVaParand.pdf/۱۱۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
'

صوم و صلواة استیجاری و ختم قرآن هم قبول میکرد بعدها که بواسطه معاشرت طلاب مخرجهای حروف را غلیظ کرده الفها را عین و هاءهوز را حاءحطی و سین را صاد و ز را ضاد تلفظ میکرد در مجالس عزا قاری هم میشد.
ولی عمده ترقی آقا شیخ از وقتی شروع شد که شنید مجتهد مدرسه نصف موقوفات را برخلاف وصیت واقف خود میخورد و عمل بمقتضیات تولیت نمیکند ، ازین‌جهت کم کم بنای ریزه‌خوانی و بعد عربده را گذاشت، رفته‌رفته طلاب دیگر هم باشیخ همدست شدند مجتهد دید که باید سرمنشأ فتنه را راضی کند و او جناب آخوند ملاعباس بود.
ازین جهت از ثلث یکی از اهل محل یک حجه سیصد تومانی بآخوند داد و آخوند هم سیصد تومان را برداشت یاعلی گفت . اما این معلومست که آخوند ملا عباس اینقدرها بیعرضه نیست که اقلا دو ثلث و مخارج سفرش را از حجاج بین‌راه تحصیل نکند، وقتی که آخوند از مکه برگشت درست با آن لیره‌هایی که از روضه خوانی- های تجار ایرانی مقیم اسلامبول و مصر تحصیل کرده بود خرج‌دررفته دویست و بیست و پنج تومان مایه توکل داشت.

از راه یکسره آمد بمدرسه، اما مجتهد نصفه حجره او را درمعنی برای رفع شر حاجی ملا عباس و در ظاهر محض اجرای نیت وقف بکس دیکر داده بود، هرچند قدری داد و فریاد کرد و میتوانست هم بهر وسیله‌ای شده حجره را پس بگیرد، لیکن دلش همراه نبود، برای اینکه حالا حاجی ملا عباس پولدار است، حالا لولهنگش آب میگیرد . حالا روز است که حاجی‌آقا سرش بیک بالینی باشد ، خانه‌ای داشته باشد ، زندگی داشته باشد ، تا کی

۱۱۱