برگه:CharandVaParand.pdf/۱۱۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
'

هزار رأس الاغ، یابو، شتر و قاطر دستشان را بگذارند روی هم بنشینند و مثل انجمن شصت نفری بعد از تشریف فرمایی احتشام- السلطنه و میرزا آقای اصفهانی بر بر بروی هم نگاه کنند ؟
خوب ، اینها زبان ندارند که مثل جناب سعدالدوله بردارند روزنامه چاپ کنند و بگویند بی انصافها چرا کار ما را از دست ما میگیرید ؟ چرا ما را خانه نشین میکنید؟ اما انصاف و مروت اروپایی‌ها که جایی نرفته ؟ فطرت پاک آن آسایش خواه‌های عمومی که سر جای خودش است.
این بود که آنها هم برداشتند تلگراف کردند بسفارت خانه‌های خودشان که باین ایرانی‌های وحشی بگویید که اگر شما راه آهن کشیدید و حیوانات بارکش را بیکار و سلندر گذاشتید ما هم از روی قوانین حقوق بین‌الملل حقاً می‌آییم و شما را مثل «کپسول‌سانتال» و «کوپاهو» دانه دانه قورت می‌دهیم.
حالا راستی راستی که نمی‌آمدند ما را قورت بدهند. اما از همین اقدامات بما ایرانیها بلکه تمام ملل مشرق زمین فهماندند که «عصر طلایی» برگشته . زمان ظهور اخبار انبیاء و حکماء نزدیک شده و آسایش مطلقه تمام دنیا را از ماهی‌های دریا تا مرغهای هوا فراگرفته است . منتها همسایه‌های نوع پرست ما درین راه پیش‌قدم شده‌اند.

باری مطلب خیلی داشتم و میخواستم بیش ازین دردسر بدهم. اما نمیدانم چطور شد که حواسم رفت پیش عهدنامه‌های منعقده مابین دولت علیه ایران و دول متحابه و بعد هم این شعر عربی امرءالقیس یادم آمد که می‌گوید :

۱۱۷