برگه:CharandVaParand.pdf/۱۲۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
'

احمتی گفت و ابلهی باور کرد، خدا پدر صاف صادق بچه‌های تهران را بیامرزد.
یکی دیگر میگوید شاه میخواهد اول با این قشون همه باغ‌شاه را بگیرد، بعد قشون بکشد برود مهرآباد را بگیرد ینگی‌امام را بگیرد و بالاخره همه ایران را بگیرد، من میگویم مرد! آدم بک چیزی را نمیداند ، خوب بگوید نمیدانم دیگر لازم نیست که از خودش حرف دربیاورد . شمارا بخدا این را هیچ بچه‌ای باور میکند که آدم پول خرج بکند، قشون قشون‌کشی بکند لک‌ولک بیفند توی عالم‌ودنیا، که چه خبر است می‌روم مملکت خودم را که از پدرم بمن ارث رسیده و قانون اساسی در خانواده من ارثی کرده ازسرنو بگیرم اینهم شد حرف؟
والله اینها نیست . اینها پولنیک است که دولت میزند، اینها نقشه است ، اینها اسرار دولتی است. آخر بابا هر حرفی را که نمیشد عالم و آشکارا گفت:
من حالا محض خاطر دل قایمی بعضی وکیلها هم شده باشد میگویم ، أما خواهش میکنم . مرک من. سبیلهای دخو را تو خون دیدید این مطلب را بفرنگیها نگویید که بردارند زود بنویسند بمملکتهاشان و نقشه دولت مارا بهم بزنند.

میدانید دولت میخواهد چه بکند؟ دولت میخواهد این قشون را همچه یواشکی بطوری که کسی نفهمد همانطوری که عثمانی باسم مشروطه‌طلب‌های وان قشون جمع کرد و یک‌دفعه کاشف بعمل آمد که میخواهد با روسیه جنک کند. دولت ما هم میخواهد یواشکی این قشونها را باسم خراب‌کردن مجلس و گرفتن سید جمال و ملک و هر چه مشروطه‌طلب یعنی مفسد هست جمع بکند. درست گوش

۱۲۷