باری سرگردان ماندهام که آیا دین کدام یک از اینهاست. آنست که آخوند مکتبی میگفت؟ یا ملک وقف است؟ یا احمد قشنگ قهوهچی است؟ یا صیغه و دختر سمسار است؟ یا سه هزارتومان است؟ یا تیول و مستمری و مواجب است؟ یا چیز دیگر؟ برای خاطر خدا و آفتاب قیومت بمن بگویید که من از جهنم میترسم
جواب
کره آزادخان اگر چه من و تو بعقیدهٔ اهل این زمان حق تفتیش اصول عقاید خود را نداریم اما من یواشکی بتو میگویم که در صدر اسلام دین عبارت بود از «اعتقاد کردن بدل و اقرار نمودن بزبان و عمل کردن بجوارح و اعضا» ولی حالا چون ماها در لباس اهل علم نیستیم نمیتوانیم ادعای دینداری بکنیم. اما حاج میرزا حسن آقا و آقا شیخ فضلالله وقتی که از تبریز و طهران حرکت میکردند میفرمودند که ما رفتیم اما دین هم رفت.
تقریظ و اعتراض
عزیزم حبل المتین بعضیها میگویند بلکه تو خدا نکرده با اینکه مذاکرات مجلس شوری را نسبت بتعدیات و ظلم و اجحاف پسر نواب والافرما نفرما در نمرهٔ ۱۲۲ روزنامهٔ شریفهٔ مجلس خواندهای با وجود این باز از حکومت کرمان ترسیدهای که قلم برداشتهای و بقول خودت با آن زرنگی زشت و زیبا بهم بافتهای و مقالهای تقریظ و اعتراض برای صور ما ساختهای.
اما نسبت ترس که بتو نمیتوان داد برای اینکه ببینیم