برگه:CharandVaParand.pdf/۵۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
چرند و پرند

کن، جون جوونیت اینم از بی‌غیرتی بچه‌محله‌هاشون بود که تو را توی ولایتشون گذاشتن بمونی، اگر بچه‌های انجمن ابوالفضل همون فرداش جل و پوستت بدوشت داده بودند چه میکردی.

خوب رفیق تو توی انجمنهای طهرون اینقذه قسمهای پازخم خوردی که چه میدونم من قداره‌بند مجلسم، هواخواه مشروطه‌ام، چطور شد پات بآنجا نرسیده مثل نایبای قاطرخونه پای روزنومه‌چی آخوندا اولادای پیغمبر چوب بستی؟

نگو بچه‌های طهرون نفهمیدن که چطو حقه را سوار کردی، ماها همون روز که شنیدیم، زاغ سیات چوب زدیم معلوم شد که همون سیده که تو را برد پیش مشیرالسلطنه حاکم رشت کرد رو بندت کرده و با همون سیده دست بیکی بودین، مخلص کلوم پهلوون رودرواسی ازت ندارم تو روت میگم اگر آدم از چند سال تو گود کار کردن می‌تونست حاکم بشه حالا حاجی معصوم و مهدی گاوکش هر کودوم واسهٔ خودشون یک اتابیک بودن، بچه‌های چاله میدون همه‌شون سلوم دعای بلند بهت میرسونن باقیش غم خودت کم.

امضاء محفوظ

کاغذ ما تمام شد اما اینجا می‌خواهم بی‌رودروایسی و مرد و مردانه دو کلمه با جناب وزیر علوم و وزیر عدلیه صاف و پوست‌کنده حرف بزنم یعنی مثلا بگویم آی شما که امروز یک طلبهٔ بدبخت نان و دوغ‌خور یعنی نویسندهٔ روح‌القدس را زیر محاکمه کشیده‌اید!! آی شما که میخواهید قوت قانون ننوشته را بیک بیچارهٔ از همه‌جا آواره نشان بدهید!! شما که میخواهید تجارب جراحی خودتان را در سر کچل ما روزنامه‌نویسها حاصل کنید!! قانون مطبوعات که هنوز از مجلس نگذشته و در حکم قانونیت داخل نشده و در قوانین شرعی ما هم که سابقاً قانون مفصلی برای مطبوعات ننوشته‌اند که

۵۴