من چند سئوال از شما میکنم.
یعنی چیزهایی است که من شنیدهام و باور کردهام حالا مرگ من هر کدام را دیدید اینطور نیست فوراً رد کنید.
اولا من شنیدهام جنابعالی مدرسه علوم شرقی پطرزبورغ را تمام کردهاید یعنی جنابعالی در آن مدرسه علوم رسوم آداب اخلاق و مذهب ما مشرق زمینها را تحصیل فرمودهاید. اینطور هست یا خیر؟
ثانیاً بمن گفتهاند که شما هشتسال در تبریز و طهران در میان مسلمانها زندگی کردهاید یعنی مثلا علومی را که در آن مدرسه خوانده بودید بواسطهٔ معاشرت با ماها در مقام عمل درآوردهاید؟
ثالثاً من شنیدهام سر و کار شما درین مدت با اولین درجه بزرگان مملکت ما بوده.
رابعاً من شنیدهام شما میل دارید که محبت و وداد دولتین علیتین ایران و روس همیشه موافق آرزوی همهٔ ماها برقرار بماند.
خامساً من یقین دارم که شما قمهزدنها و خودکشیها یعنی تعصبهای مذهبی ما را در تبریز و طهران خوب دیدهاید.
سادساً من مطمئنم که شما حکایت «گری بایدواف» سفیر دولت روس را در طهران و آن القاء بغضا و شقاق بیجهت که دوستی دولتین علیتین را موقتاً از میان برد میدانید و باز میدانید که پایهٔ آن ظاهراً برهمین تعصب مذهبی ما بود.
سابعاً بر من معلوم است بواسطهٔ همان تحصیلات سابقه و معاشرتهای لاحقهٔ خودتان درینمدت خوب فهمیدهاید که از تمام شبهای دنیا موافق قرآن ما فقط شب قدر محترم است و آن شب هم ما بین سه شب ماه رمضان مشکوک است.
ثامناً من شنیدهام و خودتان هم گویا انکار نداشته باشید