برگه:CharandVaParand.pdf/۶۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
علی‌اکبر دهخدا

کبود مثل و مانند ندارد، خیلی پر است یک دریا علم است، یک عالم کمال است، هر کتابی را از عربی و فارسی و ترکی و فرانسه و آلمانی و انگلیسی و روسی حتی زبان «سانسکریت» و چینی و ژاپونی و عبری چه می‌دونم هر زبونی که در دنیا متداول است همه را خوانده، و هیچ جایی در دنیا نمانده که ندیده باشد، گوشهاش را می بینی باد کرده در سفریکه با «...» بقطب شمال رفته سرمازده، هر کس که بعقلت برسد آدمی بوده و چیزی می‌فهمیده همه را دیده و پیششان درس خوانده، هر مرشد و پیرو خلیفه‌ای که در ایران و هندوستان است نزدشان سر سپرده و خدمت همشان جوز شکسته، الان یکسال و نیم بلکه دو سال تمام است که در جامع آدمیان شب و روز خدمت میکند. و در شبی که رییس آدمیان با دوازده نفر از امنای جامع ... را دیدند و پول هزارمثقال طلا گرفتند و او را آدم کردند و ورقهٔ آدمیتش امضا شد، بمرک خودت اگر مهرش پای آن کاغذ نمی‌خورد بیک پول نمی‌ارزید، و ده تومان و سه قرانی را که رییس آدمیان از مردم می‌گیرد و آنها را آدم می‌کند ده یکش بجیب ایشان می‌رود، و عریضه‌ای را که روی کاغذ آبی ... بملکم خان نوشت بخط همین آدم است، و بعد از آنکه رییس آدمیان برای رسانیدن آن کاغذ بسمت فرنگستان حرکت کرد رکن‌السلطنه و مختارالدوله و معتمدالدوله و باصرالسلطنه را در غیاب رییس این نواب جامع قرار داده، و یمین نظام را بواسطهٔ خدمتی که چند سال قبل در سیستان در تعیین حدود سرحد ایران و افغانستان بملت و دولت خود کرده و تا بحال هیچ کس بک بارک‌الله بهش نگفته بود همین اوقات در جامع او را ملقب بسفیر آدمیان نمود و پرنس ارفع‌الدوله را هم شنیده‌ام می‌خواهد ملقب به «محب ایران» کند، حاج ملک التجار را هم می‌گویند ملقب به «امین ملت» کرده، چه دردسر بدهم،

۶۷