برگه:CharandVaParand.pdf/۸۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
علی‌اکبر دهخدا

از بیانات آقاسید جمال و ملک‌المتکلمین بقدر یک ذره از مقصود و مفهوم و معنا و مفاد این مثل سایر چیزی نفهمیدیم، بله چیزی نفهمیدیم.

از تاریخ آن مکاشفه قرنها، سالها، ماهها، روزها، ساعات و دقایق گذشت و همین الفاظ میلیون‌ها دفعه بر سر زبانهای خرد و بزرگ وضیع و شریف و عارف و عامی مکرر شد و ما هیچ باهمیت تهدید و تنبیه مندرج درین دو کلمه بر نخوردیم تا کی؟ – تا وقتی همین سید علی را درست بعد از نه هزار و نهصد و نود و نه سال بعد از تاریخ آن مکاشفه در میدان توپخانه دیدیم که:

  دیگش سر بار است بر توپ سوارست  
  توحید شعارست اسلام مدارست  
  با فرقهٔ الواط هم خوابه و یارست  
  در پیش دوچشمش مسلم سردارست  
  گه غرق شراب است گه گرم قمارست  
  با آن خر نوری با حسن دبوری  
  گه عاشق دین است گه طالب یارست  

باز آن طوری که دلم میخواست نشد.

دخو

مکتوب شهری

آنروز که آمدم شما را دیدم از دست پاچگی و بیحواسی بعوض اسم الله قلی‌خان کنگرلوی ورامینی حاج محمد علی خان کلانتر گفته‌ام باید ببخشید زیرا که پیری است و هزار عیب شرعی.

۷۹