میزنند آن وقت بعد از مدتی یکی با پانصد تومان مؤسس انجمن فتوت و ترقیخواهان (یعنی بی دینها) میشود و دیگری با ماهی شصت تومان بقچهکشی پسرهای قوامالملک را بگردن گرفته زینت افزای ایالت فارس میگردد اینجا هم وقتی آدم آن سوز و گدازهای صدرالانام و میرزا جواد یادش میافتد و آنهمه فداکاریهای صوری و لافهای وطنپرستی و ملتدوستی که بنظرش میآید یک دفعه بدلش خطور میکند که:
امان از دوغ لیلی | ماستش کم بود آبش خیلی |
مقصود درین جاها نیست. مقصود درین جاست که این مثل در این همه مواقع سایرست و درین قدر از جاها که گفتیم و هزاران جای دیگر که همه بهتر از من مسبوقید استعمال میشود در صورتی که نه فصاحت و بلاغت دارد و نه وزن و قافیهٔ درست، در حالتی که علمای فن میگویند که ارسال المثل و ارسال المثلین عبارت از استعمال عبارتی است که بواسطهٔ کمال فصاحت گوینده در حکم مثل سائر شده و در السنهٔ عوام و خواص افتاده است.
***
از شمارهٔ ۲۵:
دروس الاشیاء
نه نه! هان – این زمین روی چیه! روی شاخ گاو، – گاو روی چیه؟ روی ماهی، – ماهی روی روی چیه، – روی آب –