آها واگنر از قول من به والدس و کرنلیوس سلام برسان و خواهش کن فوراً بمن سری بزنند.
واگنر - اطاعت میشود. (خارج میشود)
فاستوس - صحبت این دونفر برای من از تنها نشستن و فکر کردن سودمندتر است و راهنمائی آنها در کاری که میخواهم شروع کنم حلّال هر مشکلی است.
(فرشتهٔ خوب و فرشتهٔ بد داخل میشوند)
فرشتهٔ خوب - ای فاستوس این کتاب را بکنار بگذار و بآن نگاه نکن زیرا ترا اغوا خواهد کرد و گمراهت خواهد ساخت و خشم خداوند را بر سرت فرو خواهد آورد. بیا کتاب مقدس را مطالعه کن و از خواندن این کتاب دست بکش!
فرشتهٔ بد - فاستوس بخوان و سررشته این فن بسیار بزرگ که همهٔ اسرار طبیعت را در پیش تو میگشاید بدست آور تا در زمین همان مقام را پیدا کنی که ربالارباب در آسمان دارد. تا بر عناصر چیره باشی و همه چیز بفرمان تو باشد. (خارج میشوند)
فاستوس - دل من از عشق این هنر لبریز است. آیا بهتر آن نیست که ارواح هرچه اراده کنم پیش من حاضر نمایند. هر نکته مجهول را برای من روشن بسازند و هر نقشهٔ که بکشم آنرا بیچون و چرا اجرا کنند؟ من بآنها امر خواهم کرد که از هندوستان برای من طلا بیاورند و اعماق دریاها را برای بدست آوردن مرواریدهای آبدار جستجو نمایند. همه گوشه و کنار این دنیای جدید را که تازه پیدا شده است بکاوند و میوههای دلپذیر و هرچه به ذائقهٔ شهریاران پسندیده