مطالب را به ابلیس بگو. حالا که میبینی فاستوس مرگ دائم را پذیرفته و در برابر خداوند قد علم کرده است به ابلیس بگو که من روح خود را باو تسلیم میکنم بشرطی که بیست و چهار سال بمن زندگانی بدهد که در آن مدت از تمام لذات این جهان برخوردار باشم و در تمام این مدت تو در ملازمت من باشی و هرچه میخواهم انجام دهی و هرچه میپرسم جواب دهی. دشمنان مرا از میان ببری و بدوستان من کمک کنی و قدمی بر خلاف اراده و حکم من برنداری. برو پیش ابلیس و بعد نصف شب بیا در کتابخانه و نظر ابلیس را بمن اطلاع بده.
مفیستافلیس - بدیده منت. (خارج میشود)
فاستوس - اگر من بعدد ستارگان آسمان جان داشتم همه را باین مفیستافلیس تسلیم میکردم. بکمک او من پادشاه همهٔ کشورهای جهان خواهم شد و روی آسمان پلی معلق خواهم ساخت که از روی آن از اقیانوس با سپاهیان خود بگذرم. من آن کوهی که افریقا را از اروپا جدا میکند از میان برخواهم داشت و افریقا را مستعمرهٔ اسپانیا خواهم کرد و اسپانیا را ضمیمه قلمرو خویش خواهم ساخت. امپراطور آلمان بدون اجازه من یکدقیقه زنده نخواهد ماند و اینهمه سلاطین آلمانی بفرمان من خواهند بود. حالا که هر چه خواستم بدست آوردم فکر کنم که بمدد علم سحر چه کارهای بزرگ میشود انجام داد تا مفیستافلیس از پیش ابلیس برگردد. (خارج میشود)