خداوند بگریزم مرا باعماق دوزخ پرتاب خواهد کرد، اما چه میگویم شاید باصره من اشتباه کرده باشد اینجا که چیزی نوشته نشده است. نه خیر اشتباه نشده و این دو کلمه خوب خوانده میشود «ای آدمی بگریز.» با اینهمه فاستوس فرار نمیکند.
مفیستافلیس - (دور از فاستوس) بروم وسایلی برای سرگرمی و مشغول ساختن او فراهم کنم. (خارج میشود)
(مفیستافلیس با شیاطین وارد میشود و تاجی بر سر فاستوس میگذارند و البسه فاخر باو میپوشانند و پس از رقص مفصلی که میکنند خارج میشوند)
فاستوس - مفیستافلیس حرف بزن. این نمایش چیست؟
مفیستافلیس - چیزی نیست، خواستم قدری خاطرت را مشغول کرده باشم و قدرت و هنرنمائی سحر را بتو نشان داده باشم.
فاستوس - ولی آیا میتوانم هروقت اراده نمایم ارواح را حاضر کنم؟
مفیستافلیس - بله فاستوس، تو کارهای بزرگتر از آن هم میتوانی بکنی.
فاستوس - اگر چنین است پس هزار جان هم میتوان ببهای آن داد. بیا مفیستافلیس این نوشته را بگیر که بموجب آن من تن و جانم را به ابلیس مصالحه نمودهام. ولی مشروط بآن کردهام که تمام شرایط مندرج در آن را اطاعت کنی.
مفیستافلیس - فاستوس به دوزخ و ابلیس قسم میخورم که تمام وعدههای خود را وفا کنم.
فاستوس - پس گوش بده تا متن آنرا برای تو بخوانم:
«این مصالحهنامه با شرایط ذیل قلمی گردید. اولاً فاستوس