برگه:Doctor Faustus.pdf/۵۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۴۷
صحنهٔ چهارم

خداوند بگریزم مرا باعماق دوزخ پرتاب خواهد کرد، اما چه می‌گویم شاید باصره من اشتباه کرده باشد اینجا که چیزی نوشته نشده است. نه خیر اشتباه نشده و این دو کلمه خوب خوانده می‌شود «ای آدمی بگریز.» با اینهمه فاستوس فرار نمی‌کند.

مفیس‌تافلیس - (دور از فاستوس) بروم وسایلی برای سرگرمی و مشغول ساختن او فراهم کنم. (خارج می‌شود)

(مفیس‌تافلیس با شیاطین وارد می‌شود و تاجی بر سر فاستوس می‌گذارند و البسه فاخر باو می‌پوشانند و پس از رقص مفصلی که می‌کنند خارج می‌شوند)

فاستوس - مفیس‌تافلیس حرف بزن. این نمایش چیست؟

مفیس‌تافلیس - چیزی نیست، خواستم قدری خاطرت را مشغول کرده باشم و قدرت و هنرنمائی سحر را بتو نشان داده باشم.

فاستوس - ولی آیا می‌توانم هروقت اراده نمایم ارواح را حاضر کنم؟

مفیس‌تافلیس - بله فاستوس، تو کارهای بزرگتر از آن هم می‌توانی بکنی.

فاستوس - اگر چنین است پس هزار جان هم می‌توان ببهای آن داد. بیا مفیس‌تافلیس این نوشته را بگیر که بموجب آن من تن و جانم را به ابلیس مصالحه نموده‌ام. ولی مشروط بآن کرده‌ام که تمام شرایط مندرج در آن را اطاعت کنی.

مفیس‌تافلیس - فاستوس به دوزخ و ابلیس قسم می‌خورم که تمام وعده‌های خود را وفا کنم.

فاستوس - پس گوش بده تا متن آنرا برای تو بخوانم:

«این مصالحه‌نامه با شرایط ذیل قلمی گردید. اولاً فاستوس