برگه:Doctor Faustus.pdf/۶۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۶۲
دکتر فاستوس

از نادانی آنها تفریح کنم. افسونی بخوان که من ناپدید شوم و بدون اینکه کسی مرا ببیند هر کار که می‌خواهم بکنم.

مفیس‌تافلیس - (دستها را مانند ساحران تکان میدهد) بسیارخوب، تو دیگر دیده نمی‌شوی.

(صدای شیپور، پاپ و کاردینالها برای صرف غذا وارد می‌شوند و پشت سر آنها رهبانان وارد می‌شوند)

پاپ- جناب کاردینال، قدری نزدیکتر بنشینید.

فاستوس - شیطان هم تو را خفه کند هم کاردینال را.

پاپ- این که بود؟ بگردید ببینید که بود؟

رهبانان- (اطراف را می‌گردند) اینجا کسی نیست جناب قدوسی‌مآب.

پاپ- جناب کاردینال. از این غذا صرف کنید، اسقف میلان برای ما فرستاده است.

فاستوس- متشکرم جناب اجل. (بشقاب را بلند می‌کند)

پاپ- عجب این کیست که گوشت را از جلو من برداشت؟ جناب کاردینال، از این صرف کنید که کاردینال دوفلورانس فرستاده است.

فاستوس - راست می‌فرمائید ، بخوریم ببینیم چه مزه میدهد. (بشقاب را بلند می‌کند)

پاپ- عجب دوباره؟ جناب کاردینال بسلامتی جنابعالی. (جام را بلند می‌کند)

فاستوس- بسلامتی جناب قدوسی‌مآب. (جام را از دستش میرباید)