برگه:Doctor Faustus.pdf/۷۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۷۱
صحنهٔ هشتم

(مفیس‌تافلیس با خوشهٔ انگور وارد می‌شود، فاستوس انگور را بدون اینکه دیگران ببینند از او می‌گیرد)

فاستوس - انگور حاضر است مادام. خواهشمندم میل بفرمائید ببینید چطور است.

دوک - باور کنید که این هنر بیش از سایر کارهای شما مرا به تعجب انداخته است زیرا حالا زمستان است و ما در وسط یخ‌بندان هستیم. این انگورها را از کجا بدست آوردید؟

فاستوس - جناب اجل، سال بر روی دو نیمکرهٔ شمالی و جنوبی قسمت می‌شود و وقتی اینجا زمستان است در نقاطی که در نیمکرهٔ دیگر واقع هستند مثل هندوستان و کشورهای خاوردور تابستان است. من بوسیله روحی که در اختیار خود دارم این انگور را از آن کشورها بدست آوردم. بفرمائید ببینم مادام مزهٔ انگورها چطور بود؟

دوشس - من تاکنون انگوری باین شیرینی و شادابی نچشیده بودم.

فاستوس - متشکرم مادام. (پرده می‌افتد)