این برگ همسنجی شدهاست.
خری در پوست شیر، یا شیر علم؟۱۲۵
طاق بازارها را خراب میکنند[۱] و به خاطر اوست که تکیهی دولت ویران میشود.[۲] به خاطر اوست که مجلس سنا به آن هیولایی ساخته میشود؛ و هم از این دست است اگر نظامیها آن قدر زرق و برق دارند و روی سینهشان و دوششان و به واکسیل بندهاشان به اندازهی یک دکّان خرّازی جنس آویخته است.
آدم غربزده، چشم به دست و دهان غرب است. کاری ندارد که در دنیای کوچک خودمانی، در این گوشه از شرق چه میگذرد. اگر دست بر قضا اهل سیاست باشد، از کوچکترین تمایلات راست و چپ حزب کارگر انگلیس خبر
- ↑ مراجعه کنید به «چند کلمه با مشّاطهها» به همین قلم در مجلّهی اندیشه و هنر آبان ۱۳۳۷. و در همین زمینه است مقالهی «کاروانسرای صفوی اصفهان را چگونه خراب کردند؟» به قلم عبدالحسین سپنتا در شمارهی فروردین ۱۳۴۲، مجلّهی «ارمغان».
علاوه بر اینها سرور عزیزم، تقی فداکار نقل میکرد از خاطرات کودکیاش که شاهد بوده که چگونه «منار شهرستان» را که در اصفهان سر راه یزد کنار زاینده رود بود و مناری بود دو پلّهکانه و با چه تفاصیلی و چه اهمیّتی از نظر تاریخ و معماری، چگونه در اوایل دورهی رضا شاهی خراب کردند که با آجرش در خرابهی باغ فرح آباد اصفحان سربازخانه بسازند. و این کار به دستور که؟ به دستور ژنرال «گلوروپ» سوئدی که در آن زمان رییس قشونی یا همچه چیزها شده بود در اصفهان. میگفت منار را از یک طرف شمع زدند و پای همان طرف را خالی کردند. و بعد لحاف پیچیدند به پای تیرهای شمع و نفت زدند و آتش دادند و تیرها که سوخت منار از همان طرف خوابید و خلاص! - ↑ دنبالهی همان «هر که آمد عمارتی نو ساخت» و به ابتکار مهندس فروغیها. تازه نه بر جایش، بلکه خیلی آن طرفترش بانک ملّی بازار را بسازند.