برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۴۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
اجتماعی به هم ریخته ۱۳۹
 

این همه قُشون برای چه؟ می‌گویند برای دفاع از مرزها و تأمین امنیّت و وحدت قومی؛ امّا باطناً؟ مرزها را که دیدیم چگونه در مقابل کمپانی‌ها سخت نفوذپذیرند و وحدت قومی را نیز دیدیم چگونه از درون پاشیده و اصلاً کدام حمله تا دفاعی در مقابلش لازم باشد؟

از این همه عساکر و این‌همه سلاح، نه در شهریور ۱۳۲۰ کاری برامد و نه در ۲۸ مرداد. تا بن دندان مسلّح نگه داشتن صد و پنجاه هزار نفر(البتّه این عدد رسمی است) از زبده‌ترین جوانان مملکت و آن‌ها را خوراندن و پروردن تا به اعتبار آن‌ها دوامی و اعتباری به حکومت شخصی دادن.


    کثیرالانتشار هم کشیده است. شاید به علّت یک اجبار خارجی، مراجعه کنید به دو مقاله‌ی «ارزیابی نقش ارتش» به قلم داریون همایون در شماره‌های ۱۹ خرداد و ۱۶ تیر ۱۳۴۱ اطّلاعات. و این داریوش همایون یکی از چند تن صاحب قلمی است که آبروی اطّلاعاتند. این چند جمله از مقاله‌ی اوّل: «سازمان ارتش ایران نسبت به منافع و امکانات کشور بیش از آن وسیع است که از جریان عمومی رشد اقتصادی و اجتماعی برکنار بماند. ملاحظات دفاعی به جای خود محفوظ، ولی نقش ارتش بر روی هم داخلی است...» (ودر آخر همین مقاله)...«در کشوری مانند ایران نیروی کار و وسایل نیروهای مسلّح چیزی نیست که در امر ساختمان کشور بتوان از آن چشم پوشید...» این هم چند جمله از مقاله‌ی دوم:
    «ارتش ایران با نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر مردان زیر سلاح و سهم بزرگی از بودجه و درآمد ملّی کشور و ده‌ها هزار تن مردانی که هر سال به صفوف آن وارد و یا خارج می‌شوند، یک تأسیس اجتماعی مجزّا نیست که بتوان آن را به وظیفه‌ی حفظ استقلال و امنیّت واگذاشت... آیا در کشور ما هنوز درنیافته‌اند که بدون تکیه به ترتیبات دفاعی بین‌المللی، ظرفیّت دستگاه نظامی ما به چیزی گرفته نمی‌شود؟»