این برگ همسنجی شدهاست.
اجتماعی به هم ریخته ۱۴۵
رشتند، سر نخی شد به دست این مؤسسهی تازه درآمده؛ که با ارعاب و تهدید و تطمیع و حبس و تبعید، ترتیب کار را جوری بدهد که آب از آب تکان نخورد و درست سر موعد دو مجلس باز بشود، عین دو دستهی گل؛ و آخر چرا چنین شده است؟ چون مردم از مفهوم دموکراسی خبر نداشتهاند – و اگر هم داشتهاند از این همه مدّعی آزادی خواهی خیری ندیدهاند که چنین ساکت و آرام اکنون اختیار سرنوشت خود را به دست جانشینان روشنفکری دادهاند – به هر ترتیب، تا مفهوم دموکراسی با یک تعلیم و تربیت مداوم در عمق اجتماع نفوذ نکند و تا مردم به روش حزبی، به معنای صحیح و دقیقش، آشنا نشوند، سخن از دموکراسی در این مملکت گفتن، لایق ریش مجلسی از رجال است که خرشان از پل گذشته است و برای توجیه مقامات خود محتاج به آرای ملّیاند.