حدود بیست هزار دیپلمه داریم و بگرد تا بگردیم... خورک آیندهی همهی ناراحتیها و عقدهها و بحرانها و احتمالاً قیامها، آدمهای بیایمان، خالی از شور و شوق، آلت بیارادهی حکومتها، همه سازش کار و ترسو و بی کاره! شاید به همین دلایل است که مدارس دینی و اسلامی در این ده سالهی اخیر یک مرتبه چنین رونقی گرفته است. چون در این نوع مدرسهها دست کم خطری برای دین و ایمان بچّهها احساس نمیشود که از خانوادههای سخت مذهبی میآیند و هنوز به نفس مسموم غرب زدگی سنگ نشدهاند؛ امّا چه سود که تحجّر محیطهای مذهبی، ایشان را به صورت دیگری سنگواره خواهد کرد؛ و نیز چه فایده که این مشکل مذهب و لامذهبی و فرهنگ و بیفرهنگی، فقط مشکل شهرها است. یا از تفنّنها شهر نشینی و از پنجاه هزار آبادی مملکت، دست کم چهل هزار تایشان هنوز هیچ نوع مدرسهای ندارند و کاش آن ها هم که دارند، نمیداشتند. چون در این صورت، دست کم بلا یکی بود و همه جا هم یکسان بود؛ امّا اکنون بلا هزارتا است و هر جایی به نوعی. مشکلهای کتاب درسی، کمبود معلّم، ازدحام کلاسها، اختلاف سن و هوش و زبان و مذهب شاگردان، آموخته بودن نبودن معلّمها به اصول آموزش و پرورش، دخمه بودن مدارس، بی تکلیفی ورزش و موسیقی در آنها و هزارن مشکل دیگر و مهمتر از همهی اینها، بیهدف بودن فرهنگ و بلبشوی برنامهها هنوز معلوم نیست که دبستان را برای چه باید گذراند و به چه هدف و برای رسیدن به کدام کار آمدیها؟ و دبیرستان را؟ و دانشگاه را؟ و امان از این دانشگاه! که باید مرکز زندهترین و برجستهترین تحقیقات علمی و فنّی و ادبی باشد. اجازه بدهید کمی به کار این دانشگاه برسیم.
برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۵۱
این برگ همسنجی شدهاست.
فرهنگ و دانشگاه چه میکنند؟ ۱۴۹
