برگه:Gharbzadegi.pdf/۱۶۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۶۴ غرب‌زدگی
 

با این همه آمدیم و همین فردا صبح ما نیز شدیم هم‌چو سوییس، یا سوئد، یا فرانسه، یا امریکا – فرض محال که محال نیست – ببینیم آن‌وقت چگونه‌ایم؟ آیا تازه دچار مشکلاتی نخواهیم شد که در غرب، مدّت‌ها است به آن رسیده‌اند؟ و با این مشکلات اشاره کنم، بیفزایم که غرض از این همه، آن است تا بدانیم که چه مشکلاتی به قوّه‌ی دو داریم و چه راه درازی برای پیمودن و چه گودال عمیقی برای پر کردن.

یک مشکل اساسی تمدّن غرب – در خود ممالک غربی – هشداری است که باید در متن لیبرالیسم قرن نوزدهمی دایماً در مقابل نطفه‌های فاشیسم بدهد. در فرانسه که حضرت دوگل را داریم و مشکل الجزایر را پیش پای او[۱]. افراطیون دست راست نظامی و غیر نظامی را هم داریم، به سرکردگی بخو بریده‌های «لژیون اترانژر» که هر روز کوچه‌های پاریس و الجزایر را به خون طرفداران حلّ مشکل الجزایر رنگین می‌کنند و در ایتالیا و آلمان، باقی مانده‌های پیراهن قهوه‌ای‌ها را داریم و در امریکا، تشکیلات جدید «پرچ سوسایتی» را که حتّی حضرت آیزنهاور را کمونیست می‌دانند و در انگلستان نهضت استقلال‌طلبی اسکاتلند را. و در هر جای دیگر، کرمی از خود درخت و درست به همان قدّ و قامت و این «لژیون اترانژر» خودش یکی از همین نوع مشکلات اروپایی است.

می‌دانیم که هر قدّاره‌بند و جانی و تبعید شده و دست‌کم هر ماجراجویی


  1. یادتان باشد که متن اوّلی غرب‌زدگی، در زمستان ۱۳۴۰ از آب درآمد.