برگه:Gharbzadegi.pdf/۲۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
طرح یک بیماری۱۹
 

کردن و فرسوده و وارد کردنِ آن. یکی سازنده و دیگری مصرف کننده؛ و صحنه‌ی این جدال؛ بازار سراسر دنیا و سلاح‌هایش! علاوه بر تانک و توپ و بمب‌افکن و موشک‌انداز که خود ساخته‌های آن دنیای غرب است، «یونسکو»، «اف-آ-او»، «سازمان ملل»، «اکافه» و دیگر مؤسّسات مثلاً بین‌المللی که ظاهراً همگانی و دنیایی است؛ امّا در واقع امر، گول‌زنک‌های غربی است که در لباسی تازه به استعمار آن دنیای دوم برود. به امریکای جنوبی، به آسیا، به افریقا و اساس غرب‌زدگیِ همه‌ی ملل غیر غربی در این‌جاست. بحث از نفی ماشین نیست؛ یا طرد آن. چنان که طرفداران «اوتوپی» در اوایل قرن نوزدهم میلادی گمان می‌کردند، هرگز. دنیاگیر شدن ماشین، جبر تاریخ است. بحث در طرز برخوردهاست با ماشین و تکنولوژی. بحث در این است که ما مللِ در حال رشد – مردم ممالک دسته‌ی دوم که دیدید – سازنده‌ی ماشین نیستیم؛ امّا به جبر اقتصاد و سیاست و آن مقابله‌ی دنیایی فقر و ثروت، بایست مصرف کنندگان نجیب و سر به راهی باشیم برای ساخته‌های صنعت غرب. یا دست بالا تعمیر کنندگانی باشیم قانع و تسلیم و ارزان مزد، برای آن‌چه از غرب می‌آید؛ و تنها همین یکی مستلزم آن است که خود را به انگاره‌ی ماشین در آوریم و حکومت‌هامان را؛ و فرهنگ‌هامان را؛ و زندگی‌های روزانه‌مان را. همه چیزمان به قدّ و قامت ماشین و اگر آن‌که ماشین را می‌سازد، به دنبال تحوّل تدریجی دویست – سیصد ساله‌ای، کم‌کم با این خدای جدید و بهشت و دوزخش، خو کرده، «کویتی» که دیروز به ماشین دست یافته؛ یا «کنگویی» یا من ایرانی، چه می‌گوییم؟ به چه صورتی می‌خواهیم از این گودال تاریخی