برگه:Gharbzadegi.pdf/۲۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۰غرب‌زدگی
 

سیصد ساله بپریم؟ دیگران را رها کنیم. به خودمان بپردازیم. حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانسته‌ایم شخصیّت «فرهنگی-تاریخی» خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبری‌اش حفظ کنیم. بلکه مضمحل شده‌ایم.[۱] حرف در این است که ما نتوانسته‌ایم موقعیّت سنجیده و حساب شده‌ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیّت و اساس و فلسفه‌ی تمدّن غرب را در نیافته‌ایم و تنها به صورت و به ظاهر، ادای غرب را در می‌آوریم – با مصرف کردن ماشین‌هایش – درست هم‌چون آن خریم که در پوست شیر رفت. و دیدیم که چه به روزگارش آمد. اگر آن‌که ماشین را می‌سازد، اکنون خود فریادش بلند است و خفقان را حس می‌کند، ما حتّی از این‌که در زیِّ خادم ماشین در آمده‌ایم، ناله که نمی‌کنیم هیچ، پُز هم می‌دهیم.

به هر جهت ما دویست سال است که هم‌چون کلاغی، ادای کبک را در می‌آوریم(اگر مسلّم باشد که کلاغ کیست و کبک کدام است؟) و از این همه که برشمردیم، یک بدیهی به دست می‌آید؛ این‌که ما تا وقتی تنها مصرف کننده‌ایم – تا وقتی ماشین را نساخته‌ایم – غرب‌زده‌ایم. و خوش مزه این‌جاست که تازه وقتی هم ماشین را ساختیم، ماشین‌زده خواهیم شد! درست هم‌چون غرب که فریادش از خودسری «تکنولوژی» و ماشین به هواست![۲]


  1. نمونه‌ی عینی این قضیه را من در «جزیره‌ی خارک» داده‌ام. از انتشارات دانش، چاپ تهران، ۱۳۳۹
  2. به عنوان نمونه مراجعه کنید به: France contre les Robots اثر «ژرژ سرنانوس» نویسنده‌ی فرانسوی.