دست یافت. ناچار من در این زمینه به یک نکته اشاره میکنم و میگذرم: و آن نکته اینکه غرب – یعنی عالم مسیحیّت قرون وسطا – وقتی به منتهای درجهی ممکن، محصور عالم اسلام شد؛ یعنی وقتی از دو سه سمت(شرق و جنوب و جنوب غربی) در مقابل قدرت ممالک اسلامی در خطر نیستی قرار گرفت و مجبور شد دست و پای خود را در همان چند ولایت شمالی دریای مدیترانه جمع کند، به سختی بیدار شد و در مقابل خطر اسلام از سر نومیدی به تعرّض پرداخت. همچون گربهای که در اتاقی حبس کردهای و این تاریخ کی بود؟ اواخر قرن ششم هجری(۱۲ میلادی)؛ یعنی وقتی که یک سر عالم اسلام، دانشگاه قرطبه(کوردوبا) بود در اندلس و سر دیگرش، مدارس بلخ و بخارا و همهی اراضی قُدس و همهی سواحل شرقی و جنوبی و غربی مدیترانه و حتّی جزیرهی سیسیل(صقلیه) پایگاه ایشان. فوراً پس از همین تاریخ است که مسیحیان صلحجو و طعنهزن به جهاد اسلامی بدل به صلیبیان جهاد کننده میشوند و در جنگهای طویل صلیبی، اساس اقتباسی را از فنون و معارف اسلامی میگذارند که غرب مسیحی را پس از پنج شش قرن، بدل میکند به خداوندان سرمایه و فن و معرفت و پس از هشت قرن، به خداوندان صنعت و ماشین و تکنولوژی. به این طریق اگر غرب مسیحی در وحشت از نیستی و اضمحلال در مقابل خطر اسلام، یک مرتبه بیدار شد و سنگر گرفت و به تعرّض برخاست و ناچار نجات یافت؛ آیا اکنون نرسیده است نوبت آنکه ما نیز در مقابل قدرت غرب، احساس خطر و نیستی کنیم و برخیزیم و سنگر بگیریم و به تعرّضی بپردازیم؟
برگه:Gharbzadegi.pdf/۴۷
این برگ همسنجی شدهاست.
سرچشمهی اصلی سیل۴۵