امّا در زمینهی کوتاهدستی ما و آن خواب بیگاه، یکی دو نکته هست که کمتر شنیده و خواندهاید. من به این نکات میپردازم. دیگر نکات را به تاریخهای تمدّن مراجعه کنید.
نکتهی اوّل اینکه فلات ایران تا پیش از کشف راههای دریایی – اگر هم تنها راه نبود – دست کم معبر بزرگترین راهها بود از شرق دور به غرب دور، از چین و هند به سواحل مدیترانه، معبر ابریشم و ادویه و کاغذ و کالا برای دنیای غرب. در معبر همین کاروانهای حامل ثروت بود که شهرهای استخواندار ما باروها افراشتند و همچون اطراقگاههای امن، کاروانیان دو سر عالم را زیر رواقهای سایهافکن خود پناه دادند و از این راه، جنب و جوشی در شهر و در روستا نهادند. راهی که قندهار و هرات و توس و نیشابور(صد دروازه) و ری و قزوین و تبریز و خوی و ارزنة الروم را یا به طرابوزان میپیوست، یا به دیار بکر و طرابلس. این راه شمالی ابریشم بود، یا راه دیگری که کنارهی سند را از دریا به هرمز و قشم میپیوست و بعد به کرمان و یزد و اصفهان و ورامین و ساوه و همدان و کرمانشاه و موصل. تا باز به بنادر شرقی مدیترانه بپیوندد. صرف نظر از کنارهی مازندران و دست خوزستان که هر کدام حال و مقالی دیگر دارند. قدیمیترین تمدّنهای فلات ایران، در همین شهرهاست که برشمردم. یا بر کنارهی آنها، در شکم تپّههای بزرگ مدفون است؛ امّا از وقتی راههای دریا باز شد و دریانوردان، دل این را یافتند که بی چشم داشتی به سواحل نزدیک و امن، دل اقیانوسها را بشکافند، از آن زمان به بعد علاوه بر آنکه غرب به قارهّی جدید امریکا دست یافت و این خود پلی بود که در آن سوی عالم