برگه:Gharbzadegi.pdf/۶۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۶۰غرب‌زدگی
 

یسوعیان(ژزوئیت‌ها[۱]) – به این سو آمده‌اند و ببینید که همه‌ی ایشان چه شاهد‌های تشویق کننده و صبوری بوده‌اند برای آن تخته قاپو کردن‌ها! و چه پیزری نهاده‌اند لای پالان آدم کشی‌های عبّاس صفوی یا بی بته‌گی‌های سلطان حسین! و درست از آن زمان است که ما گوشمان بدهکار می‌شود به به‌به گویی کنار گودنشینان فرنگی که در حقیقت تربیت‌کنندگان اصلی امر اورجال ما هستند در این سیصد سال اخیر و همه‌ی این احسنت‌ها هم‌چون افسونی است در گوش پیرمرد راهدار خسته‌ای که آرام بخوابد تا دیگران قافله را بزنند.

این‌ها است سرچشمه‌هایاصلی این سیلاب غرب‌زدگی. بدبختانه ما هنوز هم گوشمان به این به‌به گویی‌های مغرضانه‌ی مأموران وزارت خارجه‌ای بیگانه، اُخت است که هر چند سال یک‌بار در لباس مستشرقی یا سفیری یا مستشاری به این‌سو می‌آیند و در آخر کار، طومار وَهن‌آوری درست می‌کنند که بله شما سرتان سر شیر است و دمتان دم فیل. و ما، یعنی همین مایی که از دوره‌ی خسرو انوشیروان مالیخولیای بزرگ‌نمایی داشته‌ایم و به تعارف دل باخته بوده‌ایم! به دنبال همین رفت و آمد‌های نوع تازه است که فرنگیان با خلق و خوی ما آشنا می‌شوند و می‌آموزند که چگونه دست به دهان نگاهمان


  1. اسامی ایشان یک طومار است و بهترین سند برای شناختن همه‌ی آن‌ها «زندگی شاه عبّاس» است به قلم نصر الله فلسفی که در سه جلد منتشر شده و جالب این‌که اوّلین و بزرگ‌ترین سرمایه‌ی علم استشراق، همین سفرنامه‌هاست و اغلب مستشرقان، خود کوچک ابدال‌های همین حضراتند! کتاب فلسفی را بخوانید تا بدانید چه می‌گویم.