تا مگر آنچه را موجود است نگاه بدارم. در زمان حیات فرماندهٔ سابق این جزیره از هواخواهان او پر بود. اندکی از فصاحت بیان فرماندهٔ سابق در من هست ولی قدرت و نفوذ اورا ندارم. بهمین جهت است که طرفدارانش از هواخواهی خود دست کشیدهاند. هنوز هم کسان بسیاری هستند ولی هیچکدامشان جرأت ندارند به فکر خود اعتراف کنند. اگر امروز، روز اعدام، شما وارد کافهای بشوید و به آنچه دور و بر شما گفته میشود گوش دهید شاید غیر از حرفهای متضاد چیز دیگری نشنوید. بیشک این حرفها بیشتر از منظور من پشتیبانی میکند. ولی با فرماندهٔ کنونی و عقاید او این حرفها برای من قابل استفاده نیست. من از شما میپرسم: آیا این اثر بزرگ که حاصل یک عمر زحمت است، – افسر ماشین را نشان میدهد – باید از میان برود برای اینکه فرمانده و زنانی که او را زیر نفوذ خود قرار دادهاند اینطور مایلند؟ آیا کسی میتواند چنین چیزی را اجازه بدهد؟ ولو بیگانهای که فقط برای چندروز به این جزیره آمده باشد؟ فرصت را نباید از دست داد. بر ضد
برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۱۱۵
این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۱۱۳
فرانتس کافکا