برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۱۴۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۴۶
گروه محکومین

خانهٔ سرزمین محکومین رسید سرباز ساختمانی را نشان داده گفت: «اینجا کافه است.»

در زیر زمین خانه‌ای تالار پست و گودی بود که به غاری شباهت داشت. دیوار و سقفش دود زده بود. این تالار از پهنا به طرف خیابان واقع بود. گرچه بنای این کافه با سایر خانه‌های جزیرهٔ محکومین چندان فرق نداشت (همهٔ بناها، حتی کاخ فرمانداری، بواسطهٔ کهنسالیشان بسیار مشخص بودند) باوجود این در نظر سیاح مانند یک یادبود تاریخی جلوه کرده بود و سیاح با دیدن آن نیروی روزگاران گذشته را احساس نمود. با همراهان معدود خود پیش رفت. از میان میزهای خالی که در خیابان جلوی کافه چیده بودند گذشت و هوای سرد و نمناکی که از درون کافه بیرون میآمد استنشاق کرد. سرباز گفت: «در اینجاست که فرمانده سابق مدفون است. روحانیون از دادن جائی در گورستان به او امتناع کرده‌اند، مدتها کسی درست نمیدانست در کجا