برگه:GrouhMahkoominKafka.pdf/۶۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۵۹
صادق هدایت

حسابگر دارند. همان احتیاج به دادگستری، همان از خود گذشتگی، همان روحیهٔ شکنجه شده و باریک بین و همان احتیاج به تبرئه شدن را دارند و بدبخت و تنها میباشند. همینکه دست بکاری میزنند، عمداً خودشان را بدبخت‌تر و گرفتارتر و یکه‌تر میکنند. زیرا دنبال آزمایشی میروند، وظیفه‌ای را انجام میدهند و میکوشند که گواهی بدست بیاورند و مطلبی را به کرسی بنشانند. در اینجاست که شخص و اثرش جدائی‌ناپذیر است. ازین‌رو اثر کافکا یکی از کامیابی‌های بی‌مانند در سرتاسر ادبیات جهانی بشمار میرود. اگر بگوئیم که در اثرش زندگی کرده و در آن به اندازه‌ای کشیده شده که بیم مرگ برایش داشته گزاف نگفته‌ایم: «من در داستان خودم جست میزنم هر چند صورتم را بخراشم.» این کنایه نیست تقریباً حقیقت است.

در اثر کافکا همه چیز رابطهٔ منفی با زندگی دارد، قهرمانانش یا بهتر بگوئیم ضدقهرمانانش، همه سر بزیر و خرد شده هستند. فروتنی کافکا مانند فروتنی مقدسین مسیحی است، گیرم وارونه آن: چون مقصودش از فروتنی عجز و انکسار در مقابل خدا نیست، بلکه برعکس بوسیلهٔ نفی انسان کنونی منکر وجود خدا میشود و آدمیزاد را هیچ و ناچیز میکند. قهرمانانی که از دنیای جانوران میگیرد ممکن نیست دیگر ازین کوچکتر و خوارتر شده و باین وسیله میخواهد بگوید که آدمیزاد کنونی چیزی نیست. قهرمانان انسانی او، کارل روسمان در رومان «آمریکا» مجسمهٔ فروتنی است. در رومان «دادخواست ژوزف ک... محکوم میباشد و در «قصر» ک... زمین‌پیما مانند اینست که سورمهٔ