مجلس پنجم
در جلسهٔ گذشته تقریباً بیست فقره از کتابهای افلاطون را اسم برده و بماحصل مندرجات آنها اشاره کردم و یک اندازه بسخنهای آن حکیم بزرگوار آشنا شدید اما نمیتوانم بگویم شناسائی که پیدا کردید بافلاطون بود یا بسقراط چون در آن ابواب چنانکه پیش از این گفتهام عقاید و افکار این استاد و شاگرد را از هم تمیز دادن بسیار مشکل است هرچند شاید بتوان گفت که نظر افلاطون در هیچ امری با سقراط مخالفت شدید نداشته است ولیکن شکی نیست که افلاطون بسیار چیزها بر تعلیماتیکه از استاد خود گرفته مزید کرده است و در پایان جلسه گذشته اشاره کردم باینکه بتعلیمات اختصاصی افلاطون هنوز نپرداختهایم.
و نیز سابقا گفتهام که افلاطون ظاهراً فلسفهٔ منتظمی مدون نکرده است. امیدوارم این سخن را باین معنی نگرفته باشید که آن حکیم فلسفهٔ خاصی نداشته است در گفتگوهائیکه تا کنون کردهام مکرر به بلندی مقام افلاطون اشاره کرده و خاطر نشان نمودهام که افلاطون را میتوان سرچشمهٔ حکمت و گفتههای او را ریشهٔ همهٔ تحقیقات فلسفی که بعدها بعمل آمده است دانست و حتی مدعی شدم که ارسطو که فلسفهٔ بسیار مکملی تنظیم و تدوین کرده در واقع هرچه دارد از افلاطون مایه گرفته است و در اکثر مطالب سررشتهٔ تحقیق را او بدست ارسطو داده و در منطق و خطابه و سیاست و اخلاق و روانشناسی و فلسفهٔ اولی یا حکمت علیا هر چه در کتب ارسطو مدون است مبدأ و منشأ آن را از نوشتههای افلاطون میتوان بدست آورد حتی اینکه گاه گاه عین عبارات افلاطون را بکار میبرد و گمان میرود که ارسطو خود نیز در مقام انکار این وامداری نسبت باستاد نبوده است و انتقادهائیکه از او