برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۰۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۰۰–

بوده و با سابقه‌ای که از اوضاع یونان مخصوصاً شهر آتن موطن افلاطون بدست دادم بآسانی برمیخورید باینکه در جوانی از کسانی بود که مانند همقدمان و خویشاوندان خود میبایست بمیدان سیاست درآید و برای او از هر جهت اسباب فراهم بود که در سیاست بمقام عالی برسد و از زمامداران کشور خود شود و این معنی از نوشته‌های او برمیآید و عقیدهٔ راسخ داشته است باینکه وظیفهٔ هر فرد از افراد انسان که قادر باشد و موقع بیاید این است که برای بهبودی امور ابناء نوع کار کند و از راه سیاست و تعلیم اخلاق در نزدیک کردن آنها بسعادت کوشش نماید و او شخصا در ادای این وظیفه اهتمام داشت پس بمقدمات اینکار پرداخت یعنی بر آن شد که معلومات لازم را فرا گیرد و عملیاتی را که باید بجا بیاورد از جمله اینکه با دانشمندان یعنی سوفسطائیان و خطیبان نشست و برخاست کند و آداب سخنوری بیاموزد اتفاقا دورهٔ او مقارن شد با زمانیکه سقراط در میدان و کوچه‌های شهر آتن میگردید و جوانان را بشرحی که گفته‌ام بپای حساب میکشید و آنها را که مستعد بودند مجذوب میساخت از این جماعت بعضی که استعدادشان تمام نبود و هوای نفس بر عقلشان غلبه داشت از تعلیمات او کمتر بهره‌مند شدند و در همان خطوطی که اقران و امثالشان میرفتند قدم زدند مانند الکبیادس که در جلسهٔ گذشته ذکری از او بمیان آوردیم و او مردی است که در تاریخ یونان معروفست اما همه کارهائیکه از او سر زده مایهٔ آبرومندی او نیست و اگر بتاریخ یونان مراجعه فرمائید احوال عجیب از او درخواهید یافت. افلاطون برعکس الکبیادس مایهٔ خدادادی از حکمت و عفت و متانت داشت و بکنه تعلیمات سقراط برخورد و از اوضاعی که در آن زمان و دورهٔ پیش از خود در آن مشاهده نمود دانست که هموطنانش رو بهلاک میروند و راه غذا می‌پیمایند. در امور عالم