برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۴۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۴۴–

برود اکنون ببینم تو دینداری را چگونه تعریف کردی و خاصیت آن را چه گفتی چنین دانستم که علم دعا کردن و قربانی دادن است.

اوتوفرون – آری چنین گفتم.

سقراط – آیا نه اینست که قربانی یعنی هدیه که بخداوندان بدهند و دعا یعنی خواهشی از ایشان بکنند؟

اوتوفرون – درست است.

سقراط – پس از اینرو دانسته میشود که دینداری یعنی علم بخواهش کردن و هدیه دادن بخداوندان.

اوتوفرون – درست فهمیدی ای سقراط همین است.

سقراط – از آن است که من بدانش تو بسیار مشتاقم و چون سخن میگوئی چنان دل میدهم که باندازهٔ یک جو از آن غفلت نمیکنم پس گفتی خدمتگزاری بخداوندان اینست که از ایشان خواهش کنند و بایشان هدیه بدهند.

اوتوفرون – آری گفتم.

سقراط – وقتیکه از ایشان خواهش میکنیم نه اینست که درخواست میکنیم که آنچه ما نیازمندیم بما بدهند.

اوتوفرون – جز این نیست.

سقراط – همچنین هدیه دادن نه اینست که بایشان بدهیم آنچه را که نیازمندند که از ما بگیرند؟ زیرا البته شخص دانا چیزی بکسی نمیدهد که نیازمند او نباشد.

اوتوفرون – راست میگوئی.

سقراط – اگر چنین است ای اوتوفرون، من میفهمم که دینداری علم بتجارت و داد و ستد با خداوندانست.

اوتوفرون – اگر میخواهی آنرا علم بتجارت بخوانی باکی نیست.

سقراط – من نمیخواهم مگر اینکه حقیقت باشد پس بگو ببینم