برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۴۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۴۵–

از هدیه‌هائیکه ما بخداوندان میدهیم چه سود بایشان میرسد؟ آنچه را خداوندان بما میدهد میبینیم چیست چون هر چه ما داریم ایشان بما داده‌اند اما از آنچه ما بایشان میدهیم چه بهره میبرند؟ و آیا ما چنان از خداوندان زبردست‌تریم که در تجارتی که با ایشان میکنیم هر سودی هست ما میبریم و آنها هیچ بهره نمیبرند.

اوتوقرون – ای سقراط مگر تو گمان میکنی خداوندان از آنچه ما هدیه میکنیم باید بهره ببرند؟

سقراط – اگر جز این باشد پس هدیه‌هائیکه ما بخداوندان میدهیم برای چیست؟

اوتوفرون – چه میخواهی باشد جز نشانهٔ احترام و تجلیل و چنانکه گفتم نوعی از خوش‌آیند شدن است بایشان.

سقراط – پس دینداری چیزی است که خداوندان را خوش بدارد نه اینکه سودی برای ایشان داشته باشد یا اینکه ایشان آن را دوست بدارند.

اوتوفرون – بگمان من آنچه ایشان را خوش بدارد همان چیزی است که دوست میدارند.

سقراط – پس چنین میفهمم که دینداری چیزی است که خداوندان دوست میدارند.

اوتوفرون – همین است.

سقراط – چنین سخن میگوئی و عجب داری از اینکه سخنانت پابرجا نمیمانند و میآیند و میروند و با این حال مرا دیدلوس میخوانی و بی‌پا بودن آن سخنها را بگردن من میگذاری در صورتیکه تو خود از دیدلوس بسیار زبردست‌تری چون آنها را برمیگردانی، و آیا برنخوردی باینکه در این استدلال بر خود چرخیدیم و دوباره بر سر نقطهٔ اول رسیدیم؟