برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۱۵۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۱۵۱–

پاروس است و پانصد درهم میگیرد. پس دانستم که اوینوس اگر براستی این هنر دارد و میتواند بدیگران بیاموزد مردی ممتاز است. ای آتنیان اگر من چنین دانشی می‌داشتم بسی سرفراز میبودم اما افسوس که ندارم.

اکنون شاید شما بگوئید ای سقراط پس تو چه میکنی و نسبت‌ها که بتو میدهند و شایع است از چه روست؟ زیرا اگر همواره مانند همشهریان دیگر رفتار میکردی هراینه این چنین بر سر زبانها نبودی و آوازه نداشتی پس امر را بر ما روشن کن تا بی‌تصور تصدیقی نکرده باشیم. این سخن بجاست و اینک من میکوشم تا بر شما آشکار سازم که آنچه مایهٔ این گفتگو و آوازهٔ بیجای من شده چه بوده است پس گوش فرا دارید شاید بعضی از شما چنین میپندارید من از روی جد سخن نمیگویم لیکن یقین بدانید که جز راستی چیزی نخواهم گفت ای آتنیان اقرار میکنم که من دانشی دارم که سبب شهرت من شده است و گمانم که آن دانش از حد بشر بیرون نیست ولیکن آنها که پیش گفتیم دانشی دارند که باید برتر از بشر باشد و بهرحال من از آن بی‌بهره‌ام و هر کس آنرا بمن نسبت دهد دروغ میگوید و آهنگ بهتان دارد. اما ای آتنیان توقع دارم اگر سخنی که خواهم گفت از فروتنی دور باشد بر شما گران نیاید زیرا که از پیش خود نمیگویم بلکه واژه ناخوانا میآورم که محل اعتماد است. گواه دانشمندی من خداوند دلفس[۱] است و از چگونگی آن خبر میدهد. خیریفون را همه میشناسید که رفیق کودکی من بوده و با بسیاری از حاضرین هم دوستی داشت و بیاد دارید


  1. Delphes از شهرهای یونان بود در آنجا معبدی معتبر برای اپولون یعنی رب‌النوع خورشید بنا کرده بودند که پرستشگاه مهمی بود و برای استشاره بآنجا میرفتند و خدمه و کهنهٔ معبد به ترتیبی خاص بپرسشهای مردم جواب می‌دادند و آن جوابها را کلام خدا میدانستند.