برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۲۱–

باعتراض عوام یا برای فواید تشبیهی و تمثیلی که هنوز ادبا و هنرمندان فرنگ را رجوع باساطیر یونانی میدهد صریحاً انکار وجود معبودهای هموطنان نمیکردند بلکه در کلمات خود از آنها تام میبردند و از رعایت آداب دینیّه امتناع نمیورزیدند خاصه که احترام آن خداوندان و حفظ آداب مذهبی از قوانین ملکی بشمار میآمد. سقراط نیز در ظاهر همین شیوه نگاه میداشت معذلک چون موحّد کامل بود و از صانع یگانه منزه از صفات نقص یا آلایش شر و منشاء مطلق خیر دم میزد بی‌اعتنائی او بدین و مذهب عامه ناچار بیش یا کم آشکار میشد و مردم عامی را به بیدینی او معتقد میساخت.

سقراط زندگانی متوسط مایل بفقر با قناعت حکیمانه اختیار کرده بود و اخلاق و اعمال او از هیچ رو در خور ملامت و سرزنش نمینمود طلب مال و جاه دنیا نمیکرد و خارج از استهزای ملیحی که بالطبع از مباحثات او ریزش داشت بکسی آزار نمیرسانید امّا برای عداوت حسود عنود و مغرور بی‌خبر از عدالت و انصاف بیش از آن غلبهٔ زیرکانه که گفتیم چه باید و از بازار زشت دنیا غیر از اینگونه طبایع نامهذب چه حاصل آید پس دشمنان حکیم ربّانی زیاده از حساب و شمار شدند علی‌الخصوص که سقراط چون تنها باهمیت اخلاقی و حصول معرفت یا درک حقیقت نظر داشت و ارباب هنر را هم بهنر خود مغرور و از جهل و نقص بشری خویش غافل میدید بر هنرها که نزد یونانیان معتبر بود خاصه شعر و بلاغت خالی از حکمت نیز اعتراض میکرد و از این باب بعضی از ارباب فنون را قاطبةً با خود بدشمنی وامیداشت چنانکه اریستوفان[۱] از بزرگترین شعرای قرن پریکلس در تآترهای خود سقراط را سخریه


  1. Aristophane