برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۶۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۲۵۷–

آنچه اکنون میگوئیم تفاوتی دارد آن‌زمان گفتیم هر چیزی از ضد خود میزاید اکنون میگوئیم در جهان هیچ چیز ضد خود نمیشود. آن زمان از چیزهائی گفتگو میکردیم که اضداد دارند و میتوانیم آنها را نام ببریم اکنون از حقایق ذواتی گفتگو میکنیم که وجود آنها سبب نام‌بردن چیزها میشود و آن ذوات را میگوئیم از یکدیگر نمی‌زایند. آنگاه سقراط در قیبس نگریسته پرسید آیا اعتراضی که بما وارد آوردند ترا متزلزل نساخت؟ گفت نه ای سقراط هرچند من از بسیاری چیزها متزلزل میشوم اما این اندازه هم سست نیستم. سقراط گفت پس متفق و جازم شدیم بر اینکه هیچگاه چیزی ضد آنچه هست نمیشود؟ قیبس گفت راست است. گفت اکنون بگو آیا چیزی هست که آنرا سردی میخوانی و چیز دیگری که گرمی مینامی؟ گفت البته. پرسید آیا این دو چیز همان یخ و آتش است؟ گفت نه والله. پرسید پس گرمی غیر از آتش و سردی غیر از یخ است؟ گفت مسلم است. گفت پس یقین تصدیق داری که یخ چون گرمی می‌یابد چنانکه میگفتیم دیگر یخ نخواهد بود بلکه بمحض ظهور گرمی جای خود را باو میدهد یا یکسره نابود میشود و همچنین است حال آتش که چون سردی باو رسید میرود یا نابود میشود چه پس از آنکه سردی یافت نمیتواند همان که بود بماند و در یک آن هم آتش و هم سردی باشد؟ قیبس گفت راست است. گفت پس بعضی چیزها هست که حقیقت آنها بر یک نام باقی می‌ماند و بچیزهای دیگر که عین او نیستند و تا هستند صورت او را دارند تعلق میگیرد این قضیه را بمثال روشن میکنیم، مثلاً فرد همیشه فرد نامیده میشود ولیکن چیزهائی هست که عین فرد نیست اما چون طبعاً با فردیت همراه است باید فرد نامیده شود چنانکه عدد سه هم سه نامیده میشود هم فرد هرچند فرد عین سه