برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۵۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۵۰–

بزرگوار بوده است تا معلوم شود که نسبت‌های سوء که باو داده بودند چه اندازه ناشی از نادانی و اشتباه و غرض و حسد بوده و همشهریان سقراط چه جنایت بزرگ مرتکب شده‌اند که چنان مردی را بمحاکمه کشانیدند و بهلاکت رسانیدند.

سابقا مکالمات افلاطون را شبیه به تآتر کردیم این تشبیه در بعضی از کتابهای او از حیث صورت و معنی کاملاً بجاست یعنی خواندن آنها در شخص درست تأثیر خواندن تآتر میکند مثل اینست که قصه میخواند زمان و مکان تعیین و اشخاص معرفی میشوند کیفیات مجلس معلوم میگردد وقایع روی میدهد اصحاب مجلس رفت و آمد میکنند قهر و آشتی دارند گفتگوها بتناسب مزاج و اخلاق اشخاص است و هر یک از آنها موافق طبع و خوی خود سخن میگوید گاهی قصه و افسانه گفته میشود زمانی خطابه ایراد میکنند حقیقت و مجاز و تشبیه و استعاره بکار میرود ولیکن رویهمرفته مباحثه و مجادله غلبه دارد گاهی اوقات اصحاب مباحثه حرارت و عصبانیت اظهار میکنند اما طمأنینه و آرامی سقراط بالاخره آنهارا بجای خود می‌نشاند البته همه کتابها دارای همهٔ این خصایص نیست آنها که در جوانی و زمان شادابی و نشاط فکر نوشته شده زیباتر و دلنشین‌تر است و هرچه رو به پیری میرود مذاکرات و مباحثات عالمانه‌تر و خشک‌تر میگردد تا آنجا که آثار اخیر تنها بصورت مکالمه است ولی در واقع تحقیق و بیان است و شوخ و شنگی‌های اوایل را ندارد بعضی از آنها شیوهٔ استهزا و فن قابلگی معنوی سقراط را تمثیل میکند مکالمات اوایل غالبا فقط مباحثه و تفحص از امر و طرح مسئله است اما جواب مسئله گفته نمیشود در نتیجه بدست نمیآید و مکالمات اواخر اظهار عقیده و تعلیم احکام است. وجه مناسبت دیگر که میان آثار افلاطون و تآتر هست اینست که البته