برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۵۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۵۲–

همه افکار و عقاید او مصدّق نیست اما همه قابل تأمل و تعمق و تفکر است. نوشته‌های افلاطون از زمرهٔ آثاری است که خواندن آنها اگر هم فایده مستقیم نبخشد فکر انسانرا متنبه میسازد و این نوع نوشته‌ها بهترین اقسام آثار است. چند دقیقه قبل عرض میکردم که سقراط و افلاطون معتقد بوده‌اند و عقیدهٔ بسیار صحیحی است که آنچه آموزگار بآموزنده تعلیم میکند این قدرها اهمیت ندارد معلم خوب آنست که متعلم را براهی بیندازد که او خود بتواند کشف حقایق کند دربارهٔ آثار کتبی خوب نیز همین سخن را میتوان گفت یعنی بهترین عبارت آن نیست که مستقیماً خواندنش چیزی بخواننده بیاموزد بلکه آنست که فکر خواننده را بیدار و متنبه کند و چون فکر بکار افتاد بسا حقایق را خود کشف مینماید. نوشته‌هائی که این خاصیت را داشته باشد فراوان نیست آثار افلاطون این خاصیت را بکمال دارد و مخصوصاً از اینجهت گرانبهاست.

گمان میکنم بقدر کفایت اطلاعاتی را که دربارهٔ آثار افلاطون لازم بود بیان کردم و موقع آن رسیده است که وارد شویم در اینکه در این کتابها چه مطالبی هست و فلسفهٔ افلاطون و تعلیمات او از چه قرار است ولیکن وقت گذشته و این مبحث هم طولانی است و بهتر آن است که به جلسهٔ دیگر محول کنیم همین قدر برای تکمیل مرام عرض میکنم اطلاعاتی که من بسمع آقایان رسانیدم و آنچه بعد اگر موفق بشوم خواهم رسانید همه از منابع اروپائی یا مأخوذ از کتابهای خود افلاطون است اگر میخواهید بدانید محققین ما دربارهٔ افلاطون چه گفته‌اند متأسفانه باید عرض کنم دانشمندان از آن حکیم تقریباً بیخبرند البته کلیات احوال افلاطون و فلسفهٔ او را میدانند و میگویند اما نه چنانکه درخور مقام اوست. اولاً در امور تاریخی اشتباه و غلط بسیار دارند و پیداست که اطلاعشان از تاریخ یونان و مردان