برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۹۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۸۸–

عزیز است از اعتبارات و جاه و نام و جان و مال و جمال در دیدهٔ او خوار است و جز فضیلت و حکمت هیچ‌چیز پیش او قدر ندارد.

در این موقع چون مقصود معرفی سقراط نیست همهٔ آنچه افلاطون از قول الکبیادس نقل کرده حکایت نمیکنم اگرچه سخن شیرین است ولیکن وقت تنگ است الکبیادس داستانهای عجیب از سقراط گفت از عفت او، از شجاعت او، از خردمندی و حکمت او، از فصاحت و بلاغت و تأثیر کلام او و از بیچارگی و مسکینی خود در برابر او، چندانکه همه حضار را رقت گرفت و خنده آمد و شب بر این منوال بصبح رسید و من چون نمیخواهم شما را تا صبح نگاهدارم و میخواهم در این جلسه اصول مکالمات سقراطی را برای شما بگویم و تمام کنم میروم بر سر کتابهای دیگر افلاطون که جزء مکالمات سقراطی شمرده شده‌اند و آنها مستقیم برای معرفی سقراط نیستند ولیکن شیوهٔ مباحثه و استهزاء و قابلگی و تعلیمات سقراط را بخوبی نمایش میدهند از جمله چهار فقره از آن کتابهاست که در هر یک یکی از فضایل و خصایل موضوع گفتگو واقع میشود و سقراط با طرف یا طرفهای خود در معنی و تعریف آنها بحث میکند و هر تعریفی را که آنها میآورند محل مباحثه قرار داده بیجا و باطل بودن آن را روشن میسازد و افکار را زیر و رو میکند و طریقه استقراء را در جستن حقایق بدست میدهد ولیکن هیچیک از این مکالمات به نتیجه نمیرسد و معلوم نمیشود که سقراط یا افلاطون چه تعریفی را میپسندند یکی از این چهار کتاب موسوم به هیپیاس بزرگ است که موضوع گفتگوی آن زیبائی است دیگری خرمیدس نام دارد و در آن سخن از فرزانگی است و سوّمی لاخیس است و از شجاعت و دلاوری بحث میکند و آخری لوسیس نام دارد و تحقیق میکند در اینکه دوستی چیست.