خودش هم مدتها رئیس کابینه دوگل بود و او در روز پذیرائی به من گفت، ".Général De Gaulle aime votre roi" یعنی ژنرال دوگل پادشاه شما را دوست دارد. ولی به فرانسه این لغت بسیار قویتر از لغتی است که ما در فارسی بکار میبریم. و به من کاملاً توضیح داد که از نظر دوگل یکی از جالبترین شخصیتهای آن زمان پادشاه ایران است و اصولاً از کارها و رفتار این مرد خوشش میآید. البته چیزی هم که باعث شده بود باز دوگل بیشتر از او تحسین بکند این بود که شاه در شش بهمن رفراندوم کرده بود و دوگل هم کارشناس رفراندوم بود خودش، و خیلی به رابطه مستقیم بین رئیس مملکت و توده مردم از بالای سر حزبهای سیاسی و سازمانهای موجود اعتقاد داشت. بهر صورت، این هم جریان بازار مشترک بود. اما وقتی از آن سفر اولم از بلژیک بازگشتم خارج از کارهای جاری که مرا سرگرم کرده بود احساس میکردم که وضع کشور تا حدودی متشنج است. در جلسههای هیئت دولت چندین بار علم اشاره به تظاهرات آخوندها در قم کرد و فکر میکنم یکی دو هفته پیش از داستان ۱۵ خرداد هم یکبار به شوخی گفت که "در نتیجه این برخورد یک آخوند سقط شده." که من واقعاً متوجه شدم منظورش این بوده که یک نفر کشته شده. ولی با این بیاعتنائی نسبت به این آخوندهای واقعاً مرتجع صحبت میکرد. ولی با همه اینها ما در هیئت دولت اطلاع دقیقی نداشتیم که چه میگذرد و رسم هم در ایران نبود که وزیران را در جریان کارهای سیاسی بگذارند.
س – حتی آن موقع.
ج – حتی آن موقع، وزیران بعنوان مسئول های فنی بکار وزارتخانه خودشان میرسیدند و در جلسه هیئت وزیران هم ممکن بود نخستوزیر به هر دلیل چند دقیقهای درباره مسئلهای صحبت بکند ولی باقی آشنائی ما با امور مملکت از راه تصویبنامههائی بود که میبایست امضاء بکنیم و بخاطر آن وزیر میبایست از آن تصویبنامه دفاع بکند یا توضیحی بدهد. فراموش نکنید که در آن موقع مجلس نبود و راهحلی که از زمان دکتر امینی پیدا شده بود این بود که دولت با تصویبنامه قانونی زندگی بکند.