برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۰۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۶)
– ۱۳ –

که وارد دفتر خودم شدم از دفتر خودم کاملاً متوجه وضع غیرعادی بودم. البته جلوی وزارتخانه بکلی پاک و خلوت شده بود اما چند دقیقه بعد به من اطلاع دادند که دو نفر در دو سوی وزارتخانه در قسمت شرقی و شمالی وزارتخانه تیر خوردند و دیگر حالا یا زخمی شدند یا مردند، درست در آن موقع نمیدانستند. بعد هم معاونان من از کاخ بازرگانی به من زنگ زدند که در روبروی آن کاخ هم چند نفر تیر خوردند و تیراندازی همچنان ادامه دارد.

س – کاخ بازرگانی کجا بود دقیقاً؟

ج – روبروی دادگستری که در گفتگوی قبلی خودم توضیح دادم که در بال غربی کاخ وزارت دارایی بود. در واقع، تمام اینها در اطراف کاخ گلستان و مسجد ارک و اینها بود که البته فراموش نکنید که در آنجا وزارت اطلاعات یا تبلیغات هم وجود داشت و مقداری از استودیوهای رادیو در آنجا بوده و یکی از هدف‌های شورشیان هم حمله به وزارت اطلاعات بود. بهرحال در چنین شرایطی من توانستم وارد وزارتخانه بشوم و بعد هم تفضلی برای من گفت که او هم در دفتر خودش نبوده و وقتی اطلاع پیدا میکند که عده‌ای به دور وزارت اطلاعات ریختند ناچار میشود با یک جیپ و با سرعت صف این شورشیان را بشکاند و به داخل وزارتخانه خودش برود. در جاهای دیگر هم وضع به همین صورت بود برای اینکه بعد تلفن کردم به وزیر دارائی بهنیاء که بدانم چه خبر است، گفت که آقای معینیان که وزیر راه شده بود او هم در دفتر اوست. بخاطر اینکه دفتر وزیر راه که در شمس‌العماره بود یعنی بسوی خیابان ناصر خسرو مورد حمله همین تظاهرکنندگان قرار گرفته بود. بهرحال این چند وزارتخانه‌ای که در آن قسمت شهر بودند همه محاصره بودند بوسیله تظاهرکنندگان و نظامی‌ها و مأمورین انتظامی، در این ضمن بطور مداوم صدای تیراندازی شنیده میشد و بعد هم به من خبر دادند که کتابخانه داخل پارک شهر را آتش زدند. و من هم از اطاقی به تماشای این آتش‌سوزی رفتم و دود عجیبی بلند بود و کاملاً این عده شورشی که در حال فرار بودند و مأمورین انتظامی که آنها را دنبال میکردند