برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۱۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۷)
– ۶ –

خودشان ایجاد کرده بودند فرو میریخت. و خوب ما هم خیلی خوشوقت بودیم که حاج آقا رضا و ستاره خانم کنار هم می‌نشینند. گزارشی که تهیه کرده بودند راستی درجه یک بود و وارد هرگونه جزئیاتی شده بودند. هر کسی که شکایتی داشت و اطلاع داده بودیم به این کمیسیون مراجعه کرده بود. حتی مثلاً کسانی که به آنها، اگر اشتباه نکنم، کا سب‌های پاگرد میگفتند. و عبارت از این بود که مقداری جنس از گوشه پیاده‌رو به خریداران عرضه میکردند و این جریان را مقامات شهرداری و پلیس در خیابان های حدود بازار تحمل میکردند. اینگونه کسبه، فکر میکنم لغتش پاگرد است، ادعا کرده بودند که مثلاً استکان‌هایشان شکسته شده یا ظرفی که داشتند شکسته شده با بار میوه‌شان را خراب کردند. و حاج آقا رضا مجد با اطلاعی که داشت ادعاهای آنها را تصحیح کرده بود چون میدانست که مثلاً یک استکان‌فروش نمیتواند بیش از سیصد تومان جنس داشته باشد، بله. و چیزهای شبیه این. تا برسیم به کسبه‌ای که در دکان خودشان خسارت دیده بودند و حاج آقا رضا مجد با یک صلاحیت کامل میزان خسارت آنها را برای ما تعیین کرد. خانم ستاره فرمانفرمائیان از راه مددکارهای خودش کار درخشانی انجام داد برای اینکه توانست با خانواده همه کشته شدگان جریان ۱۵ خرداد تماس بگیرد. و تا آنجایی که الان بخاطر من هست، شماره اینها حدود ۸۳ نفر بود. بعبارت دیگر افسانه‌هائی که درباره صدها یا هزاران کشته پانزده خرداد میگویند بکلی دور از واقعیت است. چرا که من از نزدیک دست اندر کار بودم با اطلاعی که به عامه داده شده بود که با این کمیسیون تماس بگیرند، هرکسی حرفی داشت زده بود. وقتی که برای اینها روشن شد که منظور ما کمک به بازمانده‌هاست مردم تشویق میشدند که تماس بگیرند. ولی با اینهمه ما بیش از هشتاد و دو سه نفر نتوانستیم کسی را پیدا بکنیم. که اینها هم البته دو گروه بودند، عده‌ای از آنها واقعاً جزء تظاهرکنندگان بودند و عده‌ای دیگر آدم‌های بدشانسی بودند که در آن روز احیاناً از آن خیابان گذر میکردند و مورد اصابت تیر قرار گرفته بودند. ترتیبی که ما بر اساس این گزارش دادیم این بود که مقرری برای زن و بچه‌های خانواده