بود. مرتب مأمورینش به منطقه میرفتند که البته شناخته شده بودند نه اینکه نباشند مرتب میرفتند به منطقه، مرتب با شیخها در تماس بودند و سیاست نزدیکی به شیخهای خلیج فارس را واقعاً پایهگذاریش را در این سازمان من با یکی دو نفر از رفقا انجام دادیم که هنوز هم که هنوز است بنفع مملکت ما بوده است.
این یک قسمت از نوع کارهایی بود که خودمان میتوانستیم اطلاعات بدست بیاوریم.
نوع دیگرش هم عبارت از شرکت در کنفرانسهای بینالمللی بود که باز باعث میشد که بتوانیم مقدار زیادی تدریجاً خودمان اطلاعات کسب بکنیم. از این گذشته مأموریتهای ویژهای که میبایست انجام میدادیم. مثلاً بعنوان مأموریت ویژه من اولین بار نزدیک به یک سال بود که وارد سازمان اطلاعات شده بودم شاه تصمیم گرفت که با اسرائیلیها رابطهی خیلی نزدیکتری داشته باشد و در نتیجه رئیس این سازمان که در آنموقع سرلشکر بختیار بود و من با عدهای از کسانی که همراهش بودند برای کارهای تلگراف و غیره با یک هواپیمای DC3 ارتشی از آبادان ظاهراً به مقصد جاسک و در عمل برای پرواز از روی عراق و عربستان و اردن به اسرائیل رفتیم و آنجا هم در نیمههای شب رسیدیم و فوری هم سربازان اسرائیلی کاغذهای آمادهای که داشتند تمام علامتهای هواپیمای ایران را - پوشاندند و اولین باری بود که ما شروع کردیم با آنها دیگر جداً به مذاکره و مأموریت من این بود که تمام قسمت همکاریهای اقتصادی که ما میتوانیم با اسرائیل داشته باشیم شروع بکنیم. یعنی چیزی مثلاً شبیه به دشت قزوین که بعداً درست شد زمینهی اولش در آن - گفتگوهای سال ۱۹۵۸ پایهگزاری شد. و بعد هم سالی یکی دو بار من به اسرائیل میرفتم و با آنها کنفرانسهای دوجانبه و همچنین سه جانبه با همکاری ترکها داشتیم. این یکنوع از امکاناتی بود که برای من وجود داشت که خیلی جالب، هیجانانگیز و تویش کار یاد میگرفتم.
نوع دیگر آن عبارت از کنفرانسهای بینالمللی بود که میرفتم. در چندین کنفرانس آفریقایی و آسیائی شرکت کردم ولی کنفرانس اولی کنفرانس اقتصادی بود که اتاقهای