برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۷۷

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۰)
– ۳ –

خوشبختانه اثر خودش را کرد و این شخص پیش از موعد تصمیم گرفت که استعفا بدهد و از ایران برود چون کاملاً حس کرد که امکان همکاری با مرا نخواهد داشت. و خوشبختانه بجای او قاسم خردجو را انتخاب کردند. قاسم خردجو اگر چه بظاهر مردی زمخت و خشن و نچسب بنظر میرسد، ولی در عمل مردی است خوشقلب، جدی، پاکدامن و با علاقه به کار. و بنا براین آمدن او برای من بسیار مغتنم بود توانستم با او خیلی زود تفاهم پیدا کنم. البته نیازمند معاون صنعتی من در ماههای اول با او برخورد داشت ولی توانستم میان آن دو هم تفاهم ایجاد بکنم و پس از آن آن دو هم با بسیار نزدیک و صمیمی شدند و بنابراین با اینکه همه ما نهایت احترام را به استقلال بانک توسعه صنعتی و معدنی میگذاشتیم، ولی بقدری یگانگی نظر و تفاهم وجود داشت که خود کارمندهای بانک به شوخی و جدی میگفتند ما هم شعبه‌ای از وزارت اقتصاد هستیم. چیزی که به این امر کمک کرد این بود که خردجو بلافاصله پس از انتصاب به سمت مدیریت عامل از رضا امین دعوت کرد که با او همکاری بکند و علت پیشرفت این بانک و همچنین نزدیکی بسیار زیاد آن با وزارت اقتصاد هم شاید بودن رضا امین بود. رضا امین را برای اولین بار من در جلسه تولیدکننده‌های سیمان کشور دیدم و از طرز استدلال و بیان و شرح گرفتاریهای صنعت سیمان که بوسیله او انجام پذیرفت بسیار خوشم آمد، و از او چندین بار به صورت خصوصی خواستم که از اصفهان به تهران بیاید و به من در تصمیم‌گیری در مسائل مربوط به صنعت سیمان کمک بکند. در همین اوان روزی دعوتی به وزارت اقتصاد رسید که نماینده‌ای را از طرف دولت به کنفرانس بین‌المللی سیمان در دانمارک بفرستند و من هم بی‌تردید تلگرافی از رضا امین خواستم که به عنوان نماینده دولت ایران به این کنفرانس برود. بعدها امین به من گفت که این کار بزرگترین اثر را در روحیه او داشته. چون هیچوقت فکر نمیکرده که یک مقام دولتی حاضر است کسی را که در بخش خصوصی است بعنوان نماینده خودش به چنین کنفرانسی بفرستند و بعد هم یک چنین سفری بدون هیچگونه سابقه دوستی و