برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۹۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱۰)
– ۱۶ –

و این حالت فقط برای ایران نیست. شما وقتی کتاب اشپر را درباره آلمان در زمان هیتلر بخوانید، می‌بینید که آنجا هم همینطور بوده یعنی هیتلر تا سال آخر جنگ جرأت نکرد بیمارستان‌های، معذرت میخواهم، رستوران‌های لوکس برلین را ببندد. بخاطر اینکه مردم آلمان تصمیم به جنگ نگرفته بودند که حاضر باشند تحمل سختی را بکنند. و اشپر توی آن کتابش میگوید که "ما یکی از حسرت‌هایمان این بود که روزنامه‌های انگلیسی برایمان میآمد و میدیدیم در انگلیس چه سختگیری اقتصادی و محرومیت شدید وجود دارد و مردم هم تحمل میکنند، ولی ما توی آلمان نمیتوانستیم این را اجرا بکنیم. درست شبیه همین در ایران پیش آمده بود و بنابراین اشتباه ما هم بیش از آن که اشتباه اقتصادی باشد یا پیش از آن که اشتباه اقتصادی باشد، یک عدم فهم شرایط و مسائل سیاسی یک مملکتی شبیه ایران بود. و باز هم تکرار میکنم در این جریان چندین نفر از وزراء دست داشتند

س – کی‌ها مخالف بودند غیر از دکتر اقبال؟

ج – دکتر اقبال که در شورای عالی نفت بود و تنها کسی بود که صحبت میکرد و پس از این بود که دولت تصمیم خودش را گرفته بود. در جلسه هیئت وزیران خاطرم نمیآید کسی مخالفتی میکرد. و بیشتر وزرائی که کارشان جنبه اقتصادی و این نوع داشت موافق بودند بنابراین کسی حرفی نمیزد. ولی من که دارم در این مورد کوتاهی خودم را به شما میگویم برای این است که خیلی خوب میدانم که من در شرایطی بودم که اگر مخالفت میکردم آنها قدرت انجام این کار را نداشتند. و من این کار را نکردم و برعکس همه‌اش غصه برنامه‌های عمرانی کشور را میخوردم و فکر میکردم به این ترتیب میتوانیم یک مقدار علیرغم ولخرجی‌های شاه در ارتش، ما برنامه‌های خودمان را انجام بدهیم.

س – ساواک چی؟ آنها نظری نداشتند؟

ج – ساواک بکلی با این کار مخالف بود. و پاکروان که برخلاف همه ما شعور سیاسی داشت، با من تماس گرفت و واقعاً با گله گفت "چرا چنین کاری را کردید؟"